محمد گودرزی: علت اصلی بها دادن به این فیلم اصالت آن بود..در روزگاری که همه شبیه به اصغر فرهادی فیلم میسازند خیلی خوشایند است که امثال نعمت الله، بهرام توکلی ، شهرام مکری، پرویز شهبازی و ...فیلم خودشان را میسازند.
نیما حسنی نسب: رگ خواب را عمدتاً فیلمی زنانه میدانند و دستهبندی میکنند. با اینکه وصف احوالات مینا را میشود فارغ از جنسیت هم به کلیت انسانها در چنین موقعیتی منتسب دانست، اما به هر حال با فیلمی سر و کار داریم که روی روایت اول شخص کاراکتر زن اصرار دارد و هیچوقت او و دغدغهها و ذهنیتش را به هیچ دلیلی رها نمیکند.
مریم سالخورد: مفهوم «عشق» نیز در «رگ خواب»، دستخوش همان گرفتاری واکاوی شخصیتها در فیلمهای نعمتالله است. مینا بین عاشقی و مازوخیسم دست و پا میزند و منطقی برای این میزان بیماری در او نمیتوان یافت.
کاوه علیزاده: به عقیده من رگ خواب با همه کاستیهایش، آینه تمام قدی است دربرابر جامعهای که بیمار است. بیماری عدم اعتماد دارد! بیماری خیانت دارد! بیماری روانپریشی جنسی دارد! بیماری تنهایی دارد! بیماری غمانگیزی و افسردگی دارد و هزار بیماری روانی و اجتماعی دیگر.
احسان زیورعالم: «رگخواب» قرارش بر آن نیست قهرمانی زن عرضه کند؛ بلکه هدفش به نمایش گذاشتن عاقبت انفعالزدگی است، انفعالی که محصول جهان مدرنیتهزده امروز است.
لیلی فرهادپور: در شهر، آنهم کلانشهر بیهویتی مثل تهران، فرهنگ و جامعه و مدرسه و در و همسایه به دختر یاد میدهند که باید مانند زیبای خفته منتظر یک شاهزاده سوار اسب سفید باشد. زندگی زن شهری را باید مرد بچرخاند.
سیدمحمدرضا اصنافی: رگ خواب نمایشی است عینی، شفاف و صریح از دنیای ازدواجهای سفید، زندگیهای سفید یخچالی و دنیای خدای مسیحی، خدایی که فقط شنونده نجواهاست نه خدای اطاعتها…
سید رضا صائمی: شاید بتوان رگ خواب را زنانهترین فیلم حمید نعمت الله دانست نه از آن دست فیلمهای که قهرمان ما یک زن است یا زنان نقش پررنگی در فیلم دارند بلکه آنچه که در این فیلم برجسته میشود زنانیت و تجربه حسی- عاطفی زن و بازنمایی دنیای درونی اوست.
ساناز رمضانی: در نگاه اول، «رگ خواب» روایت شکست عشقی یک زن است. اگر با این دید فیلم را ببینید، برایتان چیزی جز یک برداشت سطحی از روابط زن و مرد جامعه امروزی نخواهد بود؛ درست مثل «لیلا» ی مهرجویی
سجاد مهرگان: سینمای ایران در حال پوست انداختن است، در حال فهمیدن است و هنوز با نقد فاصله دارد. سینمای ما باید آموزش ببیند، باید پایش روی زمین بیاید و از پوپولیسم و در فضای متوهم بودن فاصله بگیرد.
سینا طهمورثی: فیلمی که تنها یک داستان و یک شخصیت اصلی دارد و تا پایان همراه همان داستان و شخصیت میماند و این اتفاقی است که اغلب بهندرت در سینمای ایران میافتد (تعدد شخصیتها و ورود و خروج بیدلیل آنها در بسیاری از آثار پر شخصیت).
هما یزدانی: بله، رگ خواب پیام اخلاقی هم دارد! برخلاف خیلی از فیلمهای روز که فقط به طرحمسئل مینازند! اما نه پیامش گلدرشت است و نه اخلاقش شعاری. اتفاقاً به دل مینشیند وقتی که خطاب به همهٔ دخترها میگوید:«آهای خبردار! مستی یا هشیار؟ خوابی یا بیدار؟
سیدمحمدرضا حسینی: دخترهایی که از بس سر از چیزی درنیاوردهاند ، دنیایی بشدت شخصی دارند و نمیتوانند مدیریتی بر جذب و نگهداری از یک مرد داشته باشند و پسرهایی که انقدر سر از همه چیز درآوردهاند ، خودخواه و بیوفا شدهاند .
آناهیتا برزوئی: طلاق،بی پناهی،بیکاری،بی عشقی و پناه آوردن به دیگران و….شاید موضوع تازهای نباشداما اینکه فیلمسازی بتواند از آن فیلمی تاثیر گذار بسازد حرف دیگری است.
محمدرضا باقری: بیتعهدی و خیانت و سادگی و اعتماد بیجا بسیار خوب و باورپذیر در کنار هم روایت میشوند. منطق قصه درست است، هر چند فیلم کمی میتواند کوتاهتر باشد اما ریتم فیلم کند و سرگردان نیست.
مهدی مافی: بازیهای درخشان تیم بازیگری کمک زیادی در شکلگیری فضاها و شخصیتها کرده است. هر چند این کمک در «رگ خواب» واقعا یک رابطه دو طرفه است. یک کارگردانی استاندارد هم نخ تسبیح تمام ویژگیهای مثبت فیلم است.
نفیسه مرشدزاده: ترسید اگر نخورد به ماشین و نیفتد وسط خیابان یک عنصر ثابت از سریالهای تلویزیونی کم داشته باشد. تلپ تلپ هم روانشناسی دمدستی چسبانده بودند به کاراکترها.