سید علیرضا کیانپور: پشت نگاه دوربین در"برف روی کاجها" کسی است که گاهی با لرزشش ابراز وجود میکند، سوال دیگری برای مخاطب ایجاد میگردد و آن این که به راستی او کیست؟ نکند بادی سرد پیش از بارش برف روی کاجها، دوربین را هرازگاه میلرزاند؟!
مجتبی شاعری: پیمان معادی در طراحی کارا کترزن فیلمش نوعی نمادگرایی اجتماعی را مدنظر داشته یا این که این شخصیت فقط نقطهی مقابل یک زندگی زناشویی و یا یک رابطهی عاشقانه است؟
حسین رازی زاده: "برف روی کاجها" یا خیلی از فیلمهای دیگر که با نشان دادن سمپاتیک سبک زندگی غیراسلامی-ایرانی قصد شکستن تابوهای موجود در جامعه را دارند وجود آنگونه طرز تفکر در سازندگان اثر است ولا غیر.
عبدالرضا عاصی: خیانت مرد به زن و زن به مرد چیزی نیست که در جامعه ایرانی به راحتی پذیرفته شود و فیلم نیز با همین پیش فرض جلو میرود، اما کم کم فضا تغییر میکند و روی شیرین خیانت چهره مینماید.
محمد سپهری: رویای داستان ، نماد یک زن ایرانی نیست، او نماد کامل یک زن بیتفاوت به خانواده است که کارگردان تمام تلاش خود را کرد تا با توسل به بیرنگ کردن فیلم، بیهویت کردن دوربین و نمایش تناقض پی در پی مخاطباش را فریب دهد.
ایمان کیایی: سیاه و سفید بودن فیلم هم بیمعناست. صرفِ چرکین بودن زندگی یک شخصیت اصلا نمیتواند دلیلی باشد بر سیاه و سفید بودن فیلم. در حالت فعلی سیاه و سفید بودن فیلم تنها یک پزروشنفکریست نه چیز دیگر.
حامد بخشی: با وجود اینکه در طول این فیلم، با روایت داستانی روبهرو هستیم که به بیان مشکلات طلاق عاطفی و تصویری درستی از جامعه پرداخته است اما در پایان آن با جمعبندی نهایی غیر واقعی روبهرو میشویم که نتیجه ملاحظات اخلاقی کارگردان است.
میثم کریمی: معادی در « برف روی کاج ها » به اندازه کافی به شخصیت های فرعی داستان توجه داشته و با اینکه این توجه هنوز جای کار بسیاری دارد، اما برای اولین کارگردانی ، کاملا قابل قبول است.
فرانک آرتا: یکی از معدود فیلمهایی که طی این سالها رویکرد جدیدی به زن را در قاب تصویر با مخاطبانش در میان میگذارد. جای این نگاه سالها میان فیلمهای ایرانی خالی بود؛