سید سجاد موسوی: در نهایت آنچه که ایتالیا ایتالیا را به فیلمی ادایی تبدیل نموده همین توهمی است که در دو سطح درون ( شخصیت نادر) و بیرون (خود فیلمساز) وجود دارد. یکی، از اخلاقِ طبقه متوسطی میآید (سطح درونی) و دیگری از نوستالژی منفعل (سطح بیرونی) و این در کلیت، فیلم یا آدمی را برای ما ترسیم میکند که فیلم نیست.
حمید خرمی: فیلم عملاً فاقد قصه است و از حیث فلسفی، روبهزوال و پایان است و به مدد دیالوگ و کلیپ مجدداً سرپا میشود. فاقد شخصیتپردازی است و رفتوبرگشت زمانی و تقطیع فیلم هیچ کمکی به اتصال در پیرنگ نکرده است. هیچ حقیقتی در فیلم وجود ندارد مگر هویت متکثر از سینمای جهان.
محمدرضا بحرانی: فیلم ایتالیا ایتالیا به تمامی اثری «فاصله گذارانه» است. نه فاصلهگذاری از جنس فیلمهای مدرن، نه. یک فاصله گذاری ناشیانه، نابلدانه و ساده لوحانه. فانتزیهای مرد به جای وارد کردن مخاطب به فضای قصه، با دادن لحظات مفرحی به مخاطب و ایجاد فاصلهگذاری، به تمامی مخاطب را از قصه جدا میکنند.
هنگامه ناهید: برای فیلم ایتالیا ایتالیا، که پر از طنزهای ظریف و لطیف است، بسیار زحمت کشیده شده و فیلمساز عزیز، حرف دل جامعه هنری را بهخوبی زده است. جوانانی مشتاق که دوست دارند حرفهشان را تمام و کمال انجام دهند و آثارشان را خلق کنند؛ اما با قصاوت جلوی کارشان گرفته میشود و اثرات مخربی در روحیه و زندگی آنان میگذارد.
مدیسا مهراب پور: «ایتالیا ایتالیا» یک فیلم واقعیست و این حسابش را از باقی فیلمها جدا میکند. یک عاشقانه واقعی و گزنده که آنطور که بدیو از عشق تعبیر میکند، موفق میشود آن را به شکل یک «دو» نشان دهد.
نفیسه ترابنده: به نظر میرسد فیلم میخواهد در کنار روایت داستان زوجی جوان، ادای دینی هم به کشور ایتالیا داشته باشد. نمایش تصاویری از ایتالیا و پخش مداوم آهنگهای ایتالیایی و همخوانی بازیگران با آنها زمان بسیاری از فیلم را پر میکند و مخاطب را خسته کرده و از داستان اصلی دور مینماید. همچنین موجب میشود تا فضای فیلم از سبک زندگی ایرانی فاصله بگیرد.
محسن سلیمانی فاخر: «ایتالیا ایتالیا » کاوه صباغزاده نتیجه بیتوجهیها ومحرومیت از علاقهای است که نیاز روانی و اولیه هر انسانی تلقی میشود.زوجی که نیازمند آنند که دوست داشته شوند و متقابلاً مورد محبت و علاقه هم قرار گیرند ، اما فشار زندگی یک طرف موازنه را به هم میریزد و امنیت عاطفی و روانی را متزلزل میکند.
رضا رستگار: سبک زندگی و روابط عاشقانه به نمایش درآمده در فیلم، جاذبه دارند. به همین دلیل هم فیلم اول کاوه صباغزاده در یک بنبست دراماتیک دست و پا میزند، بدون اینکه مخاطب را به درک درست و تازهای از روابط زناشویی و زندگی خانوادگی برساند.
میثم کریمی: فیلم پوسته شاد و سرخوشی دارد که میتواند نکته مثبتی برای اثر محسوب شود. اینکه کارگردان در اولین تجربه فیلمسازیاش به سراغ تمهای محبوب سینمای ایران نظیر " خیانت " نرفته و سعی کرده فضایی شاد را در داستانی نسبتاً فانتزی روایت نماید، نکته امیدوار کنندهای محسوب میشود.
محسن ظهرابی: ایتالیا ایتالیا به عنوان فیلم اول در کارگردانی لحظات دلچسبی دارد. نوع نگاه سرخوشانه فیلمساز به زندگی و حوادث پیراموناش کمتر در سینمای ایران دیده شده است.
هنرلند: همانطور که پیشبینی میشد اسم فیلم – ایتالیا ایتالیا – که یادآور سریال مشهور تلویزیونی – ایتالیا ایتالیا – قبل از انقلاب اسلامی است به صورت گلدرشت به چشم میآید اگرچه محتوای فیلم کاملا با آن سریال متفاوت است اما به نظر میرسد صباغ زاده میتوانست نام بهتری را برای فیلم اولش انتخاب کند.
وحید محرابیان: از شوخی با سینماگران گرفته تا موزیک ویدئوهای کمرمق و طعنههای جنسی؛ چاشنیهایی هستند تا مخاطبی که در نیمه اول فیلم به دلیل عقب جلو شدنهای بیجا کاملا سردرگم شده است را کم کم با این اثر همراه کند.
محسن شهمیرزادی: اگرچه ایتالیا ایتالیا قصه منسجمی نداشته و به قول منتقدان به فیلم تبدیل نشده است اما با برخی حذفیات و کوتاه کردن فیلم 110 دقیقهای خود میتواند به یک سلام بمبئی دسته دوم اما عمیقتر تبدیل شود.
امیر اهوارکی: در دوران غلبۀ فمینیسم و زنسالاری وافر، ساخت چنین فیلمی که وقاحت زنان و صبر شوهران را برای حفظ خانواده نشان میدهد شجاعت فراوان میخواهد.
حیدر جوادی: «ایتالیا،ایتالیا» بدون هیچ جهت گیری رادیکال سرسختانه شبه زیست شبه زناشویی روشنفکران تهی معاصر را نقد میکند روشنفکرانی که نمونههایشان را در آثار مهرجویی میتوان جستجو کرد.