مدیسا مهراب پور: حاتمی کیا در فیلمهای اخیرش حالا سراغ قهرمانانی از نسلهای جلوتر و با آرمانهایی ضد و نقیضتر از آرمانهای اوایل انقلاب همراه میشود. با جوانانی که هم از پدران خود و سایه سنگین جنگ بر زندگیشان و کودکیشان سرشکسته و آزردهخاطرند و هم پای باورهایشان ریسک ترور شدن در خیابانهای تهران را میپذیرند یا مردانه انتحاری داعش را با دستان خود منفجر میکنند تا انسانهای بیشتری کشته نشوند.
علی سالاری نسب: فیلمهای حاتمیکیا در محیط جنگی ساخته شده اما در عین حال یک روح عاشقانه در همهی این فیلمها وجود دارد، به وقت شام هم از این قاعده مستثنی نیست، این فیلم به زیبایی تمام روابط بین انسانی را به تصویر کشیده.
ساناز رمضانی: «بهوقت شام» دقیقاً همانجایی است که حاتمیکیا هرچقدر هم تلاش میکند نمیتواند جبههاش را مشخص کند و دیگر دنیای سیاهوسفیدش را ندارد.«بهوقت شام» پرسشی را مطرح میکند که گویا خود حاتمی کیا هم پاسخش را ندارد.
مهدی فرقانی: یونس در فیلم به وقت شام درواقع همان حیدر در فیلم «بادیگارد» است که از مرزهای ایران فراتر رفته و سعی در تلاش برای حفظ ارزشها در فراسوی مرزها دارد، اما او تنها نیست.
علی استادحبیب: فیلم اخیر حاتمیکیا کمی از این مدار خارج است. علت آن هم این است که جدالی میان نیروهای خیر و شر فیلم در نمیگیرد. جدال در سطح کلمات است و نه در عمق فرایندها. ما بر خلاف سایر آثار حاتمیکیا اینجا از جدال عقیدتی دو سمت داستان نشانهای نمیبینیم.
فرزانه حکمت: حاتمیکیا در فیلم “به وقت شام” هم چون سایر فیلمهایش سعی بر بازنمایی جایگاه زنان در جریانات مهم و سرنوشت ساز اجتماعی و سیاسی و نظامی و … دارد، اگر چه این نقش مخصوصا در مورد زنان ایرانی که همسران و فرزندانشان راهی جبهه جنگ با داعش شدند، قطعا میتوانست برجستهتر باشد؛ نقشی برگرفته از واقعیت این نقش و چندوچونش در طول سالیان اخیر.
سعید مستغاثی: حالا میتوان گفت با فیلم به وقت شام، سینمای ایران اولین قدم را اگرچه دیر ولی محکم برای گرامیداشت رزم جانانه مدافعان حرم برداشت. اگرچه خناسان و شبهروشنفکران و صاحبان تردید همچنان در القائات بیگانگان و بافتههای ذهنی خود غرق هستند.
مریم انصاری: وقت شام، هرچند در ظاهر یک اکشن جنگی با الگوی قهرمان پروری هالیوودی است، اما اصول سینمای اکشن مانند ضعف انسان در برابر تکنولوژی، منطق سلاح برتر یا اصل نجات در لحظه آخر را ندارد و تصمیم پایانی علی، خلبان ایرانی، در نبرد بر علیه داعش، تفاوت سبک و سیاق قهرمان پروری حاتمیکیا را کاملا عیان میکند.
علی فرهمند: فیلمنامۀ «به وقت شام» ایرادات عمدهای دارد. اولین اشکال متن این است که به ذهنیت تماشاگر نسبت به آنچه در سوریه توسط نیروهای داعش اتفاق اُفتاده تکیه میکند و ناتوان است از خلق جهانی دراماتیک. نه مکان را معرفی میکند و نه از علت جنگ میگوید؛ بیآنکه توضیح دهد دعوا سرِ چیست.
سام بهشتی: در بیان روایتش سر بلند است و جدا از مضمون، فیلمِ ساختار و تکنیک است، در بدترین لحظه ها و سخت ترین سکانس هایی که شاید تحمل اش برای مخاطب سخت باشد.
محسن شهمیرزادی: لطفاً «به وقت شام» را با هیچ اثری از حاتمیکیا مقایسه نکنید. این خواهش را باید از کسانی داشت که در هر فیلمی از حاتمیکیا دنبال «آژانس» میگردند تا حاجکاظم و سلحشور دیگری برایشان زنده شود. در حالی که حاتمیکیا فرزند زمانه خویش است و در هر عصری دغدغههایش در فیلمهای او بازنمود دارد.
محمدرضا کردلو: «به وقت شام» یعنی به وقت شام، یعنی به وقت این 5، 6 سال، یعنی به وقت زمانه خود. یعنی فارغ نبودن از اتفاقاتی که دور و برمان میگذرد و یک کارگردان چگونه میتواند عکسالعمل خود را نسبت به آنها نشان دهد؛ جز با فیلم ساختن؟!
محمدصادق باطنی: این توصیف را بارها درباره ابراهیم حاتمی کیا شنیده ایم که «او فرزند زمانه خود است»... و این بار حاتمی کیا در «به وقت شام» برای اثبات این توصیف، یکی از مهمترین اصول فکری خود را زیرپا گذاشته است.
سجاد مهرگان: حاتمیکیا این روزها خشن شده است، حق هم دارد، اما از کارگردان حرفهای چون او انتظار میرود بیش از اینکه با جریان احساسی به ساخت فیلمی مشغول شود، چون قدیم، خونسردی حرفهای خود را حفظ کرده و به ساز و کار اتفاقهای فیلمش منطقی بیاندیشد.
محمدرضا پورصفار: در سینمای این روزهای ایران که فیلمسازانش به امید غنیمتی جشنوارههای خارجی تلاش دارند همچنان پرچم نئورئالیسم را بالا نگه دارند، نباید توقعی از نمایش نگاه کلان و استراتژیک کشور بر پرده نقرهای داشت، این سینما آنقدر خود را در رذائل و پلشتیهای جامعه غرق کرده که نمیتواند زیبایی ترسیم کند.
مجید محمد زمانی: به وقت شام، با ریتم سریع، صحنههای پرحادثه و فراز و فرود داستان خود توانست ۱۲۰ دقیقه تماشاچی را بر صندلی میخ کوب کند. قاب گیری، زاویه دوربین و حضورش در حوادث و درگیری ها بسیار فعال بوده و فیلمساز سوار و مسلط بر دوربین خود.
پرویز امینی: به وقت شام؛ فیلمی فراتر از سینمای ایران است که فقط باید دید. دیدنِ به وقت شام «حس باشکوه» سینمایی به مخاطب با هر نوع سلیقهای میداد. تشویق همگانی و ممتد مخاطب بعد از تماشای فیلم، بازنمایی این حس باشکوه همگانی بود.
سیدعلاء سیادت : به وقت شام مطمئنا بهترین اثری است که در ایران برای نشان دادن حقانیت ایران و مدافعین حرم و روشن کردن چهره واقعی داعش ساخته شده. اثری که امید است نه تنها در ایران بلکه خارج از کشور هم به خوبی دیده شود.
فیلم پن: "به وقت شام" خالی از تردید است، فیلمی است تکنیک زده و شعاری که هیچ نشانی از سوریۀ بحران زده و مردمش ندارد. سوریه فقط بهانهای است برای فیلمساز تا دوباره سوالهای بی پاسخش را مطرح کند، اما این بار حتی سوالی هم مطرح نمیشود.