جستجو در منظوم
کارگردان: Georg Wilhelm Pabst
« تومیانه » ( بروکس ) دختری شریف و خوش قلب است که دستیار پدر داروسازش او را فریب می دهد، و به خیابانگردی کشانده می شود، اما غرور و متانت خود را از دست نمی دهد...
کارگردان: Rouben Mamoulian
A burlesque star seeks to keep her convent-raised daughter away from her low-down life and abusive lover/stage manager.
کارگردان: Pál Fejös
جادوگر میانسال عاشق دستیار جوان زیبا او است. او، از سوی دیگر، در عاشق جوان پرحادث شعبده باز است، که به نظر می رسد یک بمب و یک دزد است.
کارگردان: Frank Capra
صابون اپرا در مورد یک یهودی اجتماعی صعود و پدر و مادر قدیمی خود را که با رد آنها از صمیم قلب ناراحت هستند.
کارگردان: Edmund Goulding
The trial and tribulations of a strong-willed woman who elopes and gives birth out of wedlock without telling her ex-husband.
کارگردان: Erich von Stroheim، Richard Boleslawski
A convent girl is abducted and seduced by a prince before being sent off to a brothel in East Africa.
کارگردان: Georg Wilhelm Pabst
The rise and inevitable fall of an amoral but naive young woman whose insouciant eroticism inspires lust and violence in those around her.
کارگردان: فرانک بورزیگی
مری، یک دختر مزرعه فقیر، با تیم می ماند همانطور که می گوید جنگ اعلام شده است. تیم به ارتش میپیوندد و به میدانهای جنگ اروپا میرود، جایی که او زخمی شده و استفاده از پاهایش را از دست می دهد. خانه دوباره، تیم توسط مری بازدید شده است، و آنها به شدت به یکدیگر جذب می شود؛ اما معلولیت فیزیکی او مانع از اعلا...
کارگردان: Tod Browning
'Tiger' Haynes is a respected trapper of jungle beasts for zoos and circuses and a doting father to his beautiful young daughter Toyo. When he finds out that she's fallen in love with Bobby Bailey, the son of a wealthy circus owner he frequently deals with, Haynes is initially suspicious of the youn...
کارگردان: Aleksandr Dovzhenko
Set in the bleak aftermath and devastation of the World War I, a recently demobbed soldier, Timosh, returns to his hometown Kiev, after having survived a train wreck. His arrival coincides ... See full summary »
کارگردان: Harry Beaumont
"هریت" و "کوین" به برادوی می روند،جائی که دوست آنها "ادی" برای نمایش شماره یکش به آنها نیاز دارد."ادی" عاشق "هریت" است اما وقتی با "کوین" برخورد می کند عاشق او می شود.