جستجو در منظوم
کارگردان: چارلی چاپلین
این فیلم از مهم ترین فیلم های کوتاه چاپلین است. او در این فیلم، مانند همیشه در نقش ولگرد ظاهر شده؛ در نقش سربازی دیوانه که در جریان جنگ جهانی اول به ماجراهای خنده آوری می پردازد...
کارگردان: Ernst Lubitsch
Because the Baron of Chanterelle wants to preserve his family line, he forces his timid nephew Lancelot to choose one of the village maidens to wed. Lancelot flees to a monastery to escape ... See full summary »
کارگردان: چارلی چاپلین
« چارلى » ( چاپلين )، شيشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( كوگان ) كه مادرش ( پورواينس ) او را رها كرده زندگى مى كند. پسر بچه، شيشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را با پرتاب سنگ مى شكند و براى ناپدرى خود كار جور مى كند...
کارگردان: Fred C. Newmeyer
A meek young man must find the courage within when a rogue tramp menaces his home town.
کارگردان: باستر کیتون، Edward F. Cline
The misadventures of Buster in three separate historical periods.
کارگردان: Fred C. Newmeyer، Sam Taylor
هارولد ( لوید ) به دنبال تهدیدهای نامزدش ( دیویس ) رهسپار لس آنجلس می شود تا پول پارو کند اما به جایی نمی رسد. تا این که دختر خود را به شهر می رساند. و حالا « هارولد » که باید، واقعا، خودی نشان بدهد در قبال 1000 دلار حاضر به شرکت در نمایشی تبلیغاتی / قهرمانی می شود: بالارفتن از دیوار ساختمان 12...
کارگردان: باستر کیتون، John G. Blystone
سال 1831. « ويلى مكى » ( كيتن ) از نيويورك به جنوب مى رود تا املاك موروثىاش را تحويل بگيرد. او طى سفر در قطار با دخترى ( تالماج ) آشنا مى شود كه اتفاقا همسايهى املاك خانواده ى آنان است. وقتى « ويلى » به خانه ى دختر مى رود، متوجه مى شود بين دو خانواده، نزاعى قديمى وجود داشته و پدر و برادران د...
کارگردان: باستر کیتون، Donald Crisp
Two spoiled rich people find themselves trapped on an empty passenger ship.
کارگردان: باستر کیتون
باستر ( کیتن )، آپاراتچی و نظافتچی سینمای محله ،مشتاق است که با رموز کارآگاهی آشنا شود. در حالی که میکوشد تا دل محبوبه اش ( مگوایر ) را نیز به دست بیاورد...
کارگردان: باستر کیتون
جوان بى كس و كارى به نام « بى رفيق » ( كيتن ) در جستوجوى زندگى بهتر به سوى غرب مى شتابد و در مزرعه اى استخدام مى شود. اما از عهده ى كارهاى خشن گاوچرانى برنمى آيد و كابوى ها مدام او را مسخره مى كنند. تا اين كه با گوساله ى ماده اى به نام « چشم قهوه اى » دوست مى شود...