به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم سینمایی دونده زمین بهکارگردانی کمال تبریزی در 9 سال پیش یعنی سال 1389 تولید شده است. دونده زمین توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون یعنی منظوم نمره 4.2 از 10 را از سوی مردم بدست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم دونده زمین را اثری کمارزش، کمکیفیت و نهچندان مهم ارزیابی میکنند. علیرضا شجاعنوری تهیهکننده دونده زمین این فیلم را، بهعنوان محصول کشور ایران تهیه کرده است.
بازیگران فیلم دونده زمین چه کسانی هستند؟ در دونده زمین بازیگرانی چون سحر دولتشاهی، خسرو احمدی، ناهید مسلمی، حسین عابدینی، هازاما کانپه، نیکی نصیریان و ندا جبرائیلی به ایفای نقش و بازیگری پرداختهاند. در فیلم دونده زمین حدود 9 بازیگر جلوی دوربین رفتهاند که از نظر تعداد بازیگران میتوان دونده زمین را یک اثر پربازیگر عنوان کرد. از اینلحاظ کارگردانی فیلم دونده زمین باتوجه به بازی گرفتن از این تعداد بازیگر و مدیریت آنها کار بسیار دشواری بوده است؛ باید بررسی کرد آیا کمال تبریزی بهعنوان کارگردان و بهعنوان بازیگردان و همچنین تیم بازیگری دونده زمین توانستهاند در این زمینه موفق باشند و بازیهای درخشانی را نمایش دهند؟
از دیگر بازیگران فیلم دونده زمین میتوان به زهرا طاهریمنش و حنیف شهپرراد اشاره کرد.
از محتوا و داستان فیلم دونده زمین چقدر اطلاع دارید؟ فیلمنامه دونده زمین توسط زهرا اجلالی نوشته شده است.
در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانهای اثر و یا توسط دیگر رسانهها درباره داستان دونده زمین منتشر شده است، میخوانیم: «یک دونده و بازیگر ژاپنی به نام هازاما کامپه تصمیم میگیرد از ژاپن شروع کند دور دنیا را دویدن. وی به وسیله یک قایق بادبانی و از طریق دریا خود را به آمریکا میرساند و پس از دویدن در آمریکا به اروپا میرسد و از طریق ترکیه قصد ورود به ایران را دارد که در ترکیه میفهمد مبتلا به بیماری سرطان شده است. او بعد از یک ماه از بیمارستان ترخیص میشود و راهش را به سمت ایران ادامه میدهد. وقتی وارد ایران میشود اتفاقاتی میافتد که روی خودش و بیماریاش تأثیر میگذارد.»
از نظر تاریخچه فعالیت کارگردان و بازیگران فیلم دونده زمین نیز آمارها و نکات جذابی را میتوان بیان کرد. براساس آمارها فیلم دونده زمین به طور متوسط فعالیت 7ام بازیگران این اثر است. براساس امتیاز مردم فیلم دونده زمین یکی از 4 اثر شاخص ناهید مسلمی و حسین عابدینی در حرفه بازیگری محسوب میشود.
همچنین براساس امتیاز مردم فیلم دونده زمین بدترین اثر سحر دولتشاهی، نیکی نصیریان و ندا جبرائیلی در حرفه بازیگری محسوب میشود.
براساس امتیاز مردم فیلم دونده زمین بدترین اثر کمال تبریزی در حرفه کارگردانی محسوب میشود.
3 تن از بازیگران دونده زمین، اولین فعالیت جدی بازیگری خود را در این اثر تجربه کردهاند، در واقع در دونده زمین 3 فیلم اولی بودهاند: هازاما کانپه، ندا جبرائیلی و حنیف شهپرراد.
همچنین کمال تبریزی کارگردان دونده زمین اولین همکاری خود با بازیگرانی چون سحر دولتشاهی، خسرو احمدی، ناهید مسلمی، نیکی نصیریان و زهرا طاهریمنش را در این اثر تجربه کرده است. در میان بازیگران دونده زمین نیز 33 همکاریِ اول رخ داده، بهعبارت دیگر در این فیلم میان هر یک از 9 بازیگر با یکدیگر یک رابطه همکاری شکل گرفته که 33 همکاری برای اولینمرتبه در دونده زمین رخ داده است. مانند: سحر دولتشاهی و ناهید مسلمی، سحر دولتشاهی و حسین عابدینی، سحر دولتشاهی و هازاما کانپه، سحر دولتشاهی و نیکی نصیریان، سحر دولتشاهی و ندا جبرائیلی.
اگر از تصویربرداری فیلم دونده زمین خوشتان آمده و یا دوستش ندارید، بهتر است بدانید مدیر فیلمبرداری آن علی تبریزی بوده است. نظرتان درباره ضرباهنگ و تدوین فیلم دونده زمین چیست؟ تدوین دونده زمین را سهراب خسروی انجام داده است. اگر صدای دونده زمین بهگوشتان نشسته و یا از آن ناراضی هستید، شما را با صدابردار فیلم دونده زمین یعنی مهران ملکوتی آشنا میکنیم. پیام حسین سوری طراحی صحنه فیلم دونده زمین را انجام نموده است. موسیقی متن فیلم دونده زمین اثر دنگ شو است. در مجموع بیش از 18 نفر در تولید فیلم دونده زمین نقش داشتهاند و هر یک از آنها در منظوم یک صفحه اختصاصی دارند.
همچنین در بخش بررسی فیلم دونده زمین 13 نفر از میان مردم به نقد و تحلیل خود از دونده زمین پرداختهاند. در دادهکاوی و تحلیل ابر کلیدواژهها بررسیهای مردم برای فیلم دونده زمین، بیشترین واژههای تکرار شده عبارت است از: مردم، تبریزی، دونده، سرزمین، وطن، مانند و رنگ.
تاکنون در صفحه اختصاصی فیلم دونده زمین در منظوم اطلاعات بسیاری توسط پژوهشگران و مردم ثبت شده است؛ در بخش گالری عکس و پوستر فیلم دونده زمین 19 عدد، در بخش حواشی فیلم دونده زمین 2 عدد، در بخش نقد فیلم دونده زمین 1 عدد گردآوری و درج شده است. همچنین تاکنون در بخشهای ویدئو و تیزر فیلم دونده زمین، دیالوگ برتر فیلم دونده زمین، سوتی فیلم دونده زمین هنوز موردی ثبت نشده است. قطعا ما و شما به این حد قانع نیستیم؛ باید بهکمک علاقمندان فیلم، سریال و تئاتر، این دایرةالمعارف آنلاین و بانک اطلاعات هنرمندان و آثار سینما، تلویزیون و تئاتر را کامل و کاملتر کنیم.
آقا خَلیل که بوضوح مشخص است ضدقهرمان فیلم است؛ نمایی تمامِ قد از مردی ست که مورد نفرت "کمال تبریزی" ست. یعنی همان رئیسجمهور در سال 84تا88 و 88تا92!! اسمش بماند. آقاخلیل با پیتِ نفتِ(مدل قدیمی اَش) آب که استعاره از نفت است را می دزدد و بجایَش آب معدنی و غذا به مردم می دهد. یعنی کمی از آن نفت ارزشمند و کمی غذا به مردم داده می شود ولی ثروت آنها توسط یک دزد هموطن به تاراج می رود. این از این.
خانم معلم هم مانند یک زندانیِ آگاه اما بیچاره است که لاجرم باید با خلق و خوی مردم روستا بسازد و هیچ تصور نمیکند که راهکارهایَش ممکن است اثرگذار باشد. استعاره از روشنفکرانی که در زندان هستند!!
مردم روستا هم منتظر غذایی هستند که آقا خلیل برایِ شان می آورد-که البته نمی دانم چرا این نوع غذا دادن و غذا گرفتن و غذا خوردن، شبیه پخش نذری دهه اول محرم در ایران است؟؟؟- و هیچ جنبشی ندارند. مخصوصاً مردان قهوه خانه که مانند احمق ها به برفک تلویزیون چشم دوخته اند و گویی مَسخ شده آن برفک هستند.استعاره از اینکه هرچه به مردم نشان بدهی، اعتراضی نمی کنند و سعی در تغییر وبهبود آن ندارند.
مرد و زن و دختر دم بخت و پسرخواستگار هم شبیه گال گرفته هایی منزوی در یک کوچه تنگ؛ بَسط نشسته اند-منتظر چه هستند؟؟ خدا می داند- استعاره از مردمی که نیازمند کمک هستند و دچار نوعی درخودماندگی.
بچه ها نیز به زشت ترین شکل ممکن بنمایش در می آیند.استعاره از اینکه با شرایط حاکم بر کشور؛ از نسل آینده هیچ چیز برنمی آید و به آنها امید نیست.
اما "هازاما کانپه" که می آید و روستا را از ناامیدیِ مرگبار نجات می دهد و همه را امید می بخشد و دگرگونیِ عجیبی در مردم ایجاد می کند و همه چیز راست و ریست می شود!! استعاره از اینکه ما به مدد یک خارجی نیازمندیم.
عَجَب !! یک ژاپنیِ مریضِ سرطان گرفته می آید و ایران را نجات می دهد؟؟ احسنت بر شما آقای تبریزی !! دست مَریزاد. دشمنیِ شما با یک تفکر و یک فرقه و یک جریان در این کشور، موجب شد اینگونه مردم خود را بی مایه و دون بدانید؟؟دست شما درست آقا کمال...دمتان گرم. یعنی امیدمان را از خودمان قطع کنیم و به مریض های خارجی دل ببندیم. باشد آقای کارگردان. خوب شد فرمودید...
حال دیگر مردمِ ما یک عده احمق هستند که نیاز است یک نیرویِ اجنبی بیاید و ما را نجات دهد؟ حال دیگر ما ایرانی ها آنقدر پَست و بی ارزش شده ایم که مانند ملّتی طاعون گرفته باید بنشینیم تا برایمان نذری بیاورند و ثروتمان را به تاراج ببرند؟؟ حال دیگر ما ایرانی ها بدون کمک خارجی ها نمی توانیم زندگی کنیم؟؟ حال باید منتظر باشیم یک ژاپنی که سرطان گرفته بیاید و امید داشتن را یادمان بدهد؟؟ دست شما دردنکند آقای تبریزی... خوشَمان باشد که اینچنین کارگردانی داریم که روی هرچه منافق و وطن فروش است سفید کرده؛ آنهم بخاطر یک جریانِ سیاسی!! هیچ انسانی را ندیدم که وطنَ ش را این چنین بفروشد و اسم خود را هنرمند بگذارد. دستخوش هنرمند!!
نمی دانم چگونه خشم خود را ابراز کنم. اما هرچه مسعود فراستی درباره کمال خان تبریزی گفت، راست گفت.
متاسفم برای هزینه ای که بابت ساخت این فیلم داده شد.
فیلم حاضر هیچ ارزشی در فُرم ندارد. مانند یک مستند ابتدائی ساخته شده است. نه نمای دوربین ها و نه شیوه بیان دیالوگ ها و نه حتی اِلِمان های موردنظر فیلمساز، هیچکدام بویی از نبوغ ذاتی "کمال تبریزی" ندارد. بهتر بگویم؛ در حد یک اِتود یا طرح اولیه باقی مانده. گویی دست اندرکاران این فیلم میخواهند یک فحش بزرگ و بی پایان را نثار مخاطب ایرانی کنند و بَس.
در محتوی اما صحبت بسیار است. "کمال تبریزی" مانند انسانی که لوله تفنگ را زیر گلویَش گذاشته و قصد خودکشی دارد؛ به بدترین شکل ممکن تمامِ کارنامه قبلیِ خود را می سوزاند و میگوید من یک وطن فروش هستم که هستم. بی مایگی و پوچ گرایی محض. من تابحال چنین خودکشیِ رِقَت باری از یک کارگردان ندیدم.
در فیلم "دونده زمین" سکانس های ابتدایی با نمایش دوندگیِ بازیگر ژاپنی و نشان دادن زیبایی های سرزمین های مختلف از ایالات متحده گرفته تا ترکیه -آنهم با رنگ های گرم و شاد- شروع می شود (البته من نفهمیدم چرا آن دونده از سمت شرق کشور خود شروع به دویدن می کند) اما سکانسی که خانم معلم(سحر دولتشاهی) دیده می شود؛ رنگ فیلم آبی تیره است و همینطور آبی تیره باقی می ماند.
خانم معلم به روستایی عجیب و غریب می رود.روستایی که شدیداً درب و داغان شده و هیچ اثری از تمدن در آن دیده نمی شود. درب مدرسه قفل شده و سرایدار مدرسه که انسانی گیج و آلزایمر گرفته است و مدام دنبال چیزی نامعلوم می گردد، نمیتواند به خانم معلم کمک کند. و مردان در قهوه خانه به دیدن برفک از تلویزیون مشغولَند و قهوه خانه چی؛ چایی هایی بسیاری ریخته و کسی رَمَق ندارد چای خویش را بردارد.
زن و مردی که دختری دم بخت دارند و شبیه طاعون گرفته ها در قاب درب خانه شان نشسته اند و جُم نمی خورند. و دختر دمِ بخت شان با بیحالی و رخوت از پسر همسایه می خواهد او را خواستگاری کند که البته پسرهمسایه هم بشدت دچار تنبلی ست و از جایِ خود تکان نمی خورد.
بچه ها آتاری و موبایل و ابزار قُمار در دست دارند اما بسیار پرخاشگر و بی ادب و منزوی هستند.
خانم معلم هم از همه جا بیخبر است و با دیدن آنها شوکه نمی شود.
البته یک لاکپشت هم هست که مدام لگدمال می شود.
کمی بعد از این معرفی ها، ما مردی را می بینیم که در راننده یک وانت مزدا ست. او در وانت خود همه چیز دارد. هر جنسی که بخواهید. مانند یک سمساری سیار. از تمامِ خِنزر و پِنزر هایی که فکرش را بکنید،او دارد. چیزهایی که هیچ ربطی به هم ندارد.او "آقا خلیل" است که نقشَش را "خسرو احمدی" ایفا میکند. اما مهمترین چیزی که در سمساری آقا خلیل وجود دارد؛ دو چیز است.
1:غذا و 2:آب معدنی.
آقا خلیل آب شیرین و گوارا و ارزشمند قناتِ روستا را می دزدد و به مردم روزی یک پرس غذا می دهد و مقداری آب معدنی. و هیچکس حق ندارد از آب قنات بخورد. حتی اعتراض خانم معلم باهوش ما هم منجر به پرخاشگری آقا خلیل می شود.
تا اینکه مرد ژاپنی وارد این روستا می شود و رنگ فیلم به رنگِ گرم تغییر می کند و فضایِ فیلم کمی تلطیف می شود و مردم کم کم شاد می شوند و از کِرِختی و رِخوَت بیرون می آیند و همه چیز به ناگهان دگرگون می شود. آنهم با ورود یک مردم ژاپنی که اسطوره امید و نشاط است.
این را بیاد داشته باشید تا تفسیر بر این فیلم بگویم.
کارگردانان بسیاری خواسته اند و می خواهند مشکل مردم ایران را نشان دهند و طرح مسئله کنند. برخی مانند "اصغر فرهادی" به نکبت ترین شکل ممکن یک معضل را بررسی میکنند و برخی مانند "سیدرضامیرکریمی" به زیباترین شکل ممکن. مهم نیست فیلمساز چگونه رنج خود را بنمایش میگذارد. مهم اینست که چه فیلمسازی این رنج ها را به اکران درآورده است. اگر "کمال خان تبریزی" باشد که میخواسته "سرزمین کهن" را فریاد بزند؛ دیگر از او انتظار نمی رود همان سرزمین مقدس و رنجدیده را لگدمال کند... چه بسا که در آئین کهن ما مردمان سرزمین ایران؛ عشق به میهن و خاک و وطن؛ بخشی از وجودمان بوده و هست. چه رسد به آنکه در دینِ اسلام هم توصیه اکید به حب به وطن شده و اسلام عاشق وطن بودن را جزئی از ایمان می داند. با این نگرش باید فیلم "دونده زمین" را بررسی نمود.
بین فیلمسازان دنیا رایج است که درصد بالایی از سخنانِشان را با رنگ فیلم هایِشان می گویند. برای مثال وقتی یک فیلم قهوه ای است، یا مایل به بنفش و یا تیره رنگ است، ما شاهد یک تراژدی غمبار هستیم. یا وقتی رنگ فیلم دارای کنتراست بالا ست و از قرمز و سبز و زرد در آن استفاده می شود؛ یعنی یک ملودرام رمانتیک یا یک اثر کمدی را خواهیم دید(البته بجز آثار کوئینتین تارانتینو). این را گفتم که بگویم فیلم حاضر از همین ترفند برای بیان سخنانَش بهره برده است. حال کمی درباره دونده زمین بحث کنیم.
فیلم رو دیدی بلاخره یا نه؟
آقای تبریزی کارگردان بسیار خوبیه