به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
سریال «سر دلبران» که سال گذشته ساخته شد و قرار بود از شبکه دوم سیما پخش شود، امسال ماه رمضان بالاخره از شبکه یک سیما پخش آن شروع شد. محمدحسین لطیفی ساخت چند مجموعه موفق تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. سریالهایی مانند «صاحبدلان» که پس از خود، موجی از ایدههایی با حال و هوای مشابه را در سالهای بعد، به راه انداخت. حال و هوایی معجزهوار، معنوی با ایده محوری روز داوری و شبیهسازی با قصص انبیاء که در نوع خود، اولین تجربه بود و مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون نشاند. غیر از آن مجموعه «دودکش» ساخته دیگر محمدحسین لطیفی هم، در ژانر طنز، توانست بسیاری را با خود همراه کند.
او این بار، با سازمان رسانهای اوج برای ساخت مجموعه جدیدش همراه شده است. تازهترین محصولات سازمان رسانهای اوج، که هرکدام با حاشیههایی همراه شد، فیلم سینمایی «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمیکیا و سری پنجم سریال «پایتخت» بود. با جود حواشی درگرفته پیرامون این دو اثر و محوریت موضوع خاص سوریه در آنها، اوج نشان داده است که از خیر کیفیت نمیگذرد و برای نشاندادن نوع نگاه و جهانبینی خاص خود، روی سوژهها، داستانها و افراد قوی و موفق برای ساخت آثار متناسب با سلیقه خود، دست میگذارد.
سازمان رسانهای اوج، در تازهترین محصول خود که ساخت آن را محمدحسین لطیفی بهعهده گرفته است، سراغ زندگی اجتماعی قشر روحانی رفته است. این سوژه در سینما و صداوسیمای پس از انقلاب، چندین بار دستمایه ساخت آثاری بوده است. که از موفقترین نمونههای آن میتوان به فیلمهای سینمایی «مارمولک» و «طلا و مس» و «زیر نور ماه» و سریال تلویزیونی «پردهنشین» اشاره کرد.
اینبار شخصیت اصلی داستان، روحانی جوانی است که از همان ابتدا دچار مشکلاتی پیچیده است. اتهاماتی که او را وادار به تغییر موقعیت و مکان زندگی کرده و وارد چالشهایی میکند که قرار است داستان بر اساس آنها ادامه یابد. تا اینجا چندان با نوآوری خاصی روبرو نیستیم. اما در همین چند قسمت پخش شده از سریال، میتوان دریافت که این سریال تفاوتهایی با نمونههای مشابه خود دارد که شاید آن را بدل به نمونههای موفق مشابه کند.
شخصیت محوری سریال که نقش او را برزو ارجمند بازی میکند، تفاوتهایی با دیگر روحانیهای آثار دیگر دارد. او علاوه بر جوان بودن، شخصیتی امروزی و نه چندان بیعیب دارد. خبری از معصومیت خاص تیپهای مشابهش نیست. ادبیات و برخوردهای او هم چندان تفاوتی با جوانهای عادی ندارد. در عینحال، مرتکب اشتباهاتی هم میشود. هنوز کاملاض مشخص نیست، اما بهنظر میرسد در آسیب دیدن رحیم، چندان بیتقصیر نیست. در کمک به سارق ماشین هم بیاحتیاطی میکند. تیپ فیزیکی برزو ارجمند و همچنین سابقه ایفای نقشهای طنز و شخصیتهای مفرح و امروزی، برای ساختن این نوع از شخصیت به او کمک کرده است.
روند داستان نیز تا اینجا نسبتاً قوی و جذاب پیش رفته است. ریتم مناسبی دارد. در عینحال تا اینجا از اطناب متداول سریالهای ایرانی مصون بوده است. نویسنده پیرنگ شفاگرفتن را که شاید میشد چند قسمت بدان پرداخت، بلافاصله گرهگشایی میکند که البته همین امر نشان میدهد قرار است سریال هدف دیگری را در این قصهپردازی پی بگیرد.
انتخاب شهر یزد که به دارالمومنین معروف است و محلهای با بافت سنتی و مسجدی که خود نمونهای از معماری دوران قدیم است و حتی نیاز به بازسازی دارد و منزل سید سلیم، این امر را که اهالی محله چنین محوریتی به مسجد و پیشنماز خود داده باشند را باورپذیر کرده است. مسئلهای که شاید در بافت یک شهر مدرن و شلوغ، تا بدین حد باورپذیر نبود. بهنظر میرسد روند داستان هم تلاش میکند زندگی عادی و حتی غیرقدسی یک روحانی را بهعنوان عضوی از جامعه پیرامونش، روایت کند.
طی این چند قسمت البته هنوز مشخص نیست که پیرنگ اصلی داستان کدام است؟ آیا ماجرای رحیم و وضعیت بیماریاش که باعث رفتن سید سلیم از روستای اجدادیاش شد و اتهامات اطرافیان رحیم، هسته اصلی داستان را تشکیل میدهد؟ یا در تطابق سید سلیم با محل و مسجد جدید، چالش جدیدی در حال وقوع است؟ در این چند قسمت، چندان گره عمیقی به روند زندگی سید سلیم در محله جدید نیفتاده است. اما با اینحال، داستان توانسته روند خوب و پرکششی را ترسیم و مخاطب را جلب کند. فیلمنامه این سریال را حسین حسنی و رضا خجسته نگاشتهاند.
این سریال علاوه بر فیلمنامهای با قوت مناسب، از شخصیتپردازی جذابی هم تا اینجا برخوردار بوده است. شخصیت خود سید سلیم، همسرش، خادم مسجد، اهالی محل، زورگیر توبهکرده، پسر معلول و ...همگی هنوز از معرض اتهام تیپ بودن به جای شخصیت بودن، دور هستند. شاید در ادامه با تکرار برخی عکسالعملها و از دست دادن تعامل خلاقانه با داستان، به ورطه تیپ و کلیشه بیفتند. اما دستکم تا اینجا چنین چیزی رخ نداده است.
نکته مهم در این ادعا که در این سریال با شخصیت روبرو هستیم نه تیپ، این است که شخصیتها خاکستری از آب درآمدهاند. همینطور روابط. سید سلیم رفتار فرشتهوار بینقصی ندارد. همینطور همسرش. در روابط بین خود نیز چندان متفاوت با زوجهای دیگر نیستند. دزد توبه کرده داستان، قرار نیست تطهیر شود. همه اذعان دارند که او گذشته شرورانهای داشته است. خادم دلپاک و نگران مسجد، رفتار تند و ناامیدی واضحی دارد. دکتر هم از قضاوت زودهنگام مبرا نیست. شخصیت پسر معلول که ظاهراً از دیگران منفیتر است، لحظاتی در برابر احساساتش نسبت به پدر، کاملاً بیدفاع است. این طیف خاکستری شخصیتها و روابطشان از جمله نقاط قوت سریال است.
باورپذیری و جذابیت شخصیتها البته مدیون هنرپیشههای نقشها هم بوده است. این سریال را میتوان پر چهره نامید. هنرپیشههای معروف بسیاری که هر دو یا سه نفرشان معمولا برای ایفای نقشهای اصلی یک فیلم یا سریال کفایت میکنند، در این مجموه گرد هم آمده اند. هنرپیشههایی نظیر محمد کاسبی، فرهاد قائمیان، برزو ارجمند، کامران تفتی، متین ستوده، بهاره افشاری، فرخ نعمتی، جعفر دهقان و جهانبخش سلطانی که برخیشان در این سریال، نقشهایی متفاوت با تجربیات قبلی خود برعهده گرفتهاند. نقشی که ایفای آن را بهاره افشاری بهعهده داشته است، البته هنوز تا این قسمت وارد داستان نشده است. از آنجا که بهاره افشاری سابقهای در ایفای نقشهای چالشی و کلیدی دارد، شاید بتوان حدس زد که یکی از گرههای اصلی داستان حول شخصیت او در این داستان قرار است شکل بگیرد.
جا دارد به تیتراژ موفق و خوب سریال، ساخته فرهاد توکلی فارسانی نیز اشاره شود. استفاده بسیار مناسب از حرکت نور و سایه روی بناهای سنتی یزد جذاب و دیدنی از کار درآمده است. القای اوقات سهگانه نماز یا مفهوم گذشت زمان هم در پس این استفاده بصری مناسب اتفاق افتاده است. استفاده از این عناصر باعث شده تناسب خوبی بین فضاسازی تیتراژ و داستان سریال برقرار شود.
در ساخت این سریال، عوامل زیر با محمدحسین لطیفی همراهی کردهاند: تهیهکننده: محمدرضا شفیعی، مدیر تصویربرداری: امیر کریمی، طراح صحنه و لباس: حمیدرضا نوروزی، طراح چهرهپردازی: مهری شیرازی، دستیار کارگردان: امیرعباس لطیفی، مدیر تولید: داوود جمشیدی، مدیر تدارکات: کاظم نامنی، تدوین: خشایار موحدیان، مدیر برنامهریزی: پیام حنفی، عکاس: حسن هندی، مشاور رسانهای: علی مرادخانی، صداگذار: بابک شکیبا، امین شریفی، آهنگساز: کارن همایونفر، مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری وصف صبا، محصول سازمان هنری رسانهای اوج.
اما عجب آهنگ تیتراژ پایانی خفنی داشت ، دم روزبه بمانی گرم واقعا👏👏
تعجب کردم که وزارت ارشاد به آهنگش ایراد نگرفته . چون قشنگ داشت میگفت با لباس روحانیت با خدمت کرد نه کاسبی !!!!!
از حسن نظر و گزارشتان بسیار متشکریم.
درخواست شما انجام شد.
موفق باشید.
رهایم نکن و بچه مهندس خیلی از این بهترن.
از اون یکی فیلمهای مذخرف خیلی بهتره