حواشی «علی صادقی» (24 حاشیه)
اگر فیلمنامهای نظرش را جلب کند و مطمئن شود که واقعا توانایی پرداخت در حد دستمزد معمول او را ندارند، حاضر است به خاطر فیلم از دستمزدش بگذرد.
در همه کارهای سینما سرک میکشد و کنجکاوی میکند تا یاد بگیرد.
ستاره را یکی از آدمهای همین جامعه میداند که در کنار ما رشد کرده و در حال و هوای ما نفس کشیده، ولی به دلایل مختلف بیشتر از بقیه مردم دوستش دارند. حالا این دوست داشتن میتواند به هنر آن فرد مربوط باشد یا توانایی های ورزشی یا حضورش در عرصه سیاست و علم و دانش و مسائل این چنینی.
سعی میکند به زندگیاش فرصت تغییر بدهد. همواره به نظرش رسیده که آدمهای شجاع و هوشیار، از تغییرات زندگیشان به عنوان یک فرصت استفاده میکنند در حالی که آدم های ضعیف، مجبورند با تغییرات زندگی به عنوان تهدید کنار بیایند. دلش میخواهد جوری زندگی کند که همیشه از دسته اول باشد.
بیشتر ترجیح میدهد به لحظه و اکنون فکر کند؛ اینکه در هر وضع و شرایطی که هست، بهترین واکنش را نشان دهد و مناسبترین تصمیم را بگیرد. معتقد است این طوری قدم به قدم پیش خواهد رفت تا آینده، چنان که واقعاً وجود دارد، خودش را در لحظهی خاص به او نشان دهد.
وی معتقد است شهرت، دوستداشتنی است. ولی هر چیز دوستداشتنی یک سری محدودیت میآورد. شهرت باعث میشود راحت نباشی، حصار خصوصی زندگی را کوچک و کوچکتر میکند تا میرسد به ابعاد خانهای که در آن زندگی میکنی و چند تا دوست به تعداد انگشتان دست.
وی چندی قبل (1395) مدعی شد پسر احمد پورمخبر با تأسیس صفحهی اینستاگرامی به نام وی و با استفاده از نام او، به سوءاستفاده از دختران و چت با دختران پرداختهاست. احمد پورمخبر که به شدت از شنیدن صحبتهای او در مورد پسرش عصبانی شده، با انتشار عکس علی صادقی در صفحهاش از صحبتهای او انتقاد کرد و آنها را دروغ محض خواند. پورمخبر خطاب به وی نوشت: «اول به علی صادقی، مگه با چشمات دیدی که میای میگی که پسر من برای کسی کامنت میذاره، شماره میده، حضرت علی (ع) دیده رو ندیدهکرد شما از کسی شنیدی که خودش برای شما پیج درست کردهبود؛ شما اگر میخواهی واقعا بفهمی کیه چرا نمیری پلیس فتا شکایت کنی، بعدشم پسر من زن داره تمام کار با موبایل و اینترنتم به عهده همسرش هستش؛ من کسی رو که بخواهد با آبروی من بازی کنه واگذار میکنم به خدا.»
بدترین خصوصیت اخلاقیاش را رک بودن و بهترینش را این میداند که هیچ وقت دروغ نمیگوید.
اهل سفر است و گاهی با رضا عطاران و مجید صالحی به سفر میرود.
علاقهای به نویسندگی فیلمنامه ندارد.
از 5 تا 18 سالگی ورزش شنا میکرده و 3-4 سال هم عضو تیم ملی شیرجه بودهاست.
کلا در ایران نقد و نقادی را قبول ندارد. انتقاد را در جایی درست میداند که مشکلات وجود نداشتهباشد و معتقد است کسی میتواند نقد کند که خودش بتواند آن کار را بهتر انجام دهد. به هر حال در جایی که مشکلاتی برای ساختن فیلم وجود دارد یا طرف از روی بیکاری وارد این حرفه شده، دیگر جایی برای انتقاد باقی نمیماند.
او از 10 سالگی وارد کار طنز شده.
معتقد است مردم همینجوری هم راحت گریه میکنند و جایی که همه راحت گریه میکنند، لازم نیست اشک کسی را دربیاوری؛ بنابراین خنداندن سختتر از گریاندن است.
دوست دارد نقشهایی متفاوت با آنچه داشته، بازی کند و این را وابسته به مهارت کارگردان در گرفتن یک بازی جدید از او میداند.
معتقد است چون متنها ساده نوشتهمیشوند و پرداخت خاصی ندارند، مجبور است همیشه از خصوصیات خودش وارد نقشهایش کند و برای همین همیشه همان علی صادقی است.
نقش خودش برایش مهم است، ولی نه به اندازهی نقش مقابل؛ چون معتقد است اگر طرف مقابل خوب بازی کند او هم انرژی خواهد گرفت و نقشش دیده میشود.
معیارش برای انتخاب یک نقش رقم قرارداد و گروه خوب و البته مهمتر از اینها بازیگر مقابلش است؛ چون معتقد است اگر نتواند با او بده و بستان خوبی داشتهباشد نتیجه کار ضعیف خواهدشد.
سعی میکند در کارهایی ظاهر شود که بتواند دستمزد واقعیاش را بگیرد. حالا طنز یا جدی فرقی نمیکند.
او برخلاف نقشهایش که طنز هستند، روحیه ظریف و حساسی دارد و دوست دارد متفاوت باشد، اما به قول خودش تا به حال کسی از او نخواسته این گونه باشد.
پدر وی تراشکار و مادرش نیز خانهدار است.
مدتی شایعهی ازدواج وی با خانم ملیکا زارعی، مجری برنامهی کودک بر سر زبانها افتادهبود؛ اما ملیکا زارعی در صفحهی اینستاگرامش این شایعه را تکذیب کرد.
از کارتون های مورد علاقهی او در دوران کودکی اش کارتون عروسکی ارگ و جیرجیر، بن و سباستین، گامبا و یونیکو اسب شاخدار است.
وی به گیتار برقی علاقه زیادی دارد و اصلا اهل فوتبال نیست.
وی کار کوچهی اقاقیا را بیشتر از بقیه کارهایش دوست دارد. و بزرگترین آرزویش عاقبت به خیری است.
وی کار کوچهی اقاقیا را بیشتر از بقیه کارهایش دوست دارد. و بزرگترین آرزویش عاقبت به خیری است.