- منظوم
- هنرمندان
- امیر نادری
- حواشی امیر نادری
حواشی «امیر نادری» (8 حاشیه)
نادری برای فیلم وگاس: بر اساس یک داستان واقعی نامزد جایزهی شیر طلایی از شصت و پنجمین جشنوارهِی فیلم ونیز در سال (۲۰۰۸) شد و همچنین برای فیلمهای «دونده» و «آب، باد، خاک» در سالهای (۱۹۸۵) و ( ۱۹۸۹) برندهی جایزهی بالن طلایی جشنوارهی فیلم سه قاره نانت شد.
توقیف فیلم «آب، باد، خاک» و دو فیلم مستند «جستجو ۱» و «جستجو ۲» در تصمیم نادری به مهاجرت از ایران، بی تأثیر نبوده اما وی دلیل اصلی مهاجرتش را هدف همیشگیاش در ساخت فیلم، در خارج از ایران عنوان کردهاست.
توقیف فیلم «آب، باد، خاک» و دو فیلم مستند «جستجو ۱» و «جستجو ۲» در تصمیم نادری به مهاجرت از ایران، بی تأثیر نبوده اما وی دلیل اصلی مهاجرتش را هدف همیشگیاش در ساخت فیلم، در خارج از ایران عنوان کردهاست.
«دونده» از سوی تعدادی از منتقدان در فهرست یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای ربع قرن اخیر معرفی شدهاست.
امیر نادری، به عنوان کسی که پایهگذار سینمای موجنو در ایران بوده، عقیدهاش را دربارهی کسانی که امروز در ایران فیلم سازی میکنند، چنین بیان میکند: «راستش خیلی کم. اگر فیلمی را دیدید که گفتند من هم دیدهام، یقین بدانید چندینبار از من خواسته شده و حتی گاهی توسط خود سازندگان و به همراه آنها فیلم را دیدهام. در فیلمهایی هم که دیدهام همه چیز عوض شده. مردم، خیابانها و دیگر تهران، آن تهرانی که من میشناختم، نیست. من ٣٢ سال است که از ایران خارج شدهام و هرگز در این مدت بازنگشتهام. حتی تلفن هم نزدهام. خیلی هم ایران را دوست دارم. حتی یک فامیل خیلی کوچکی دارم که اگر یک دلار دربیاورم نصفش را برایشان میفرستم و حتی نمیدانم که آنها، آن را میگیرند یا نه. در مجموع اگر از فیلمسازان داخل ایران فیلمی هم دیده باشم در جشنوارهها بوده؛ مثل فیلم «گبه». آنچه بیشتر دیدهام شیفتگی این بچههایی است که حالا در ایران فیلم میسازند. ولی کم دیدهام و نمیتوانم دربارهاش حرف بزنم. اما فیلمهایی که دیدهام حتما در هیأتهای داوری و جشنوارهها بوده که دیدم. مثلا فیلم «چندمتر مکعب عشق» را وقتی در ژاپن عضو هیأت داوران بودم، دیدم؛ خیلی جنگیدم که جایزه هم بگیرد. چون بسیار فیلم خوب و قوی و استخوان داری از آب درآمده بود. اما بقیه اعضای هیأت داوران موافقت نکردند».
به گفتهی امیر نادری، وقتی «خداحافظ رفیق» ساخته شد، مدتی را زندگی کرده بود تا بداند چه کار میخواهد بکند. وی میگوید زادهی آبادان است و وقتی به تهران آمده بود تا روز آخر حیران بوده، چرا که خودش را بچهی تهران نمیدانسته. وی میگوید: «من هیچ وقت تهرونی نشدم و خیلی زود به خوزستان برگشتم. تفاوت ساختن فیلم برای من در ایران و خارج از ایران اینجاست که من اینجا جاه طلبترم. من اهل ساختن فیلمهای عاشقانه نیستم. توی فیلمهای من آدمی که آب میخواهد، باید دل به دریا بزند. به همین دلیل هم بیرون از ایران بیشتر امکانش را دارم که این مدل فیلم را بسازم و فضا بسیار به اندیشه من نزدیکتر است».
امیر نادری دربارهی انتخاب فیلم نامههایش و انتخاب داستان برای ساخت فیلم گفت: «من تنها فیلمی که از روی کتاب صادق چوبک ساختم «تنگسیر» بود. دلیلش را هم قبلا گفتم. من باید خودم کار کنم، تجربه کنم، بنویسم و بسازم. برای همین هم ٩٠ درصد خودم انتخاب میکنم».
در ارتباط با بازیگری زنان در فیلمهای امیر نادری سؤالی مطرح میشود؛ این که چرا بازی مادران در این فیلمها ملموس، باورپذیر و قابل قبول است و مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار میکند در حالی که نقشهای دیگر در این فیلمها غیرطبیعی و اغراق شده ایفای نقش میکنند؟ امیر نادری در تأیید این نظر بیان میکند که نقش مادر در فیلم «تنگنا» و همین طور «تنگسیر» را از خالهاش الهام گرفتهاست. وی میگوید: «مقطع زمانیای داشتیم در ایران که خیلی مردانه زندگی میکردیم. دیزی بخور، کافه برو. اولین زنی که میدیدیم عاشقش میشدیم و... خیلی نمیشناختیم جنس بازی زن را و شما دراین باره درست میگویید».
نادری به دلیل همین تأثیری که به گفتهی وی از سینمای موجنو فرانسه گرفته، پس از ساختن سه فیلم «خداحافظ رفیق»، «تنگنا» و «تنگسیر» اعلامیهای داد و در آن اعلام کرد دیگر فیلم حرفهای نخواهد ساخت و تا به امروز هم این کار را نکردهاست. میگوید فیلمهایی را ساخته که تجربهی زیستی و شخصی خودش بودهاند. مثلا در مورد ساخت «تنگسیر» میگوید: «من تنگسیر را ساختم به دلیل این که کودکیام در بوشهر گذشت و وقتی پدرم کوچک بود «زار محمد» را با تفنگ در کوچه دیده بود». وی میگوید «تنگنا» را هم به دلیل مشابه ساختهاست. «این فیلم را ساختم به دلیل این که خودم چنین زندگیای داشتم. من با فضای آن سالنها زندگی کرده بودم».
«من ١٩ سالگی از سربازی معاف شدم و رفتم به لندن و فیلم دیدم. چیزی که از گدار فراگرفتم «جامپ کات» در فیلمهایش بود. هرگز به کاراکتر دختر این فیلم فکر نکردم. گرچه کاراکتر دختر آن فیلم را خیلی دوست داشتم، ولی چیزی که ممکن است «تنگنا» را به فیلم «گدار» نزدیک کند این است که هردو کاراکتر زن و مرد من جواناند. فیلمهای موجنو فرانسه روی من بسیار تأثیرگذار بود». کارگردان «سازدهنی» از تجربهی شخصی روزهای کودکیاش میگوید و این که نقش پسربچهی فیلم «تنگنا» را از همان دوران وام گرفتهاست و در تمام مدت ساخت فیلم مراقب بوده که کسی با وی بدرفتاری نکند و اگر چیزی میخواسته به سرعت برای وی فراهم میکرد.