حواشی «غلامحسین لطفی» (11 حاشیه)
روز دوشنبه 18 خرداد سال 1394 مراسم تقدیر از برگزارکنندگان سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برگزار شد؛ در کنار آن به سینماگران هم نشان درجه هنری که معادل مدرک دکتراست اهدا شد. این اتفاق بازتاب های متفاوتی داشت. عده ای به قبول این نشان از سوی دولت اعتراض داشتند و مهر دولتی شدن بر پیشانی هنرمندان زدند و عده ای دیگر به نحوه انتخاب این سینماگران اعتراض کردند. به گفته آنان این چهرهها براساس چه مواردی شایسته دریافت این عنوان ارزشمند دانسته شده اند و آیا چهرههای مستحق تری نبودند که برای دریافت نشان دکترای سینما اولویت داشته باشند؟ افرادی هم چون «پرویز بهرام» پیشکوست صداپیشگی، «محمدرضا اصلانی» نام آشنای سینمای مستند، «منوچهر اسماعیلی» که به مرد هزار صدای دوبله معروف است و «غلامحسین لطفی» و بسیاری دیگر تقدیر شدند و نشان درجه یک هنر را دریافت کردند.
«غلامحسین لطفی»، بازیگر «معمای شاه» چندی در مصاحبهای با عنوان «درخواست غلامحسین لطفی برای حذف نقشش از معمای شاه» که با تیتر «حدود هشتاد میلیون تومان طلبکارم» منتشر شد اعلام کرد:
«من در حال حاضر از تهیهکنندگان مختلف حدود هفتاد تا هشتاد میلیون تومان طلبکارم و هیچکدام پولم را نمیدهند. مانند سریال «معمای شاه» که بیست میلیون تومان به من بدهکارند اما با این حساب باز هم از من میخواهند که سر فیلمبرداری بروم ولی با توجه به بدقولیهای آنها در پرداخت دستمزها من از آنها خواستم که آن سه سکانس باقیمانده را که پولش را پرداخت نکردهاند حذف کنند. من در «معمای شاه» نقش یک بازجوی ساواک را درکنار «محمدرضا شریفینیا» بازی میکنم و به نظرم نقش بسیار خوبی هم بود اما هنوز پخش نشده است. سریال «معمای شاه» به هیچ عنوان سر و ته ندارد. داستان به شکل متداومی نیست که هفته بعد ادامهاش را ببینیم، بخشهای مجزایی از تاریخ در این سریال ساخته و بعد مونتاژ شده است و هر هفته یک قسمت از آن را نشان میدهند.»
«غلامحسین لطفی»، در مورد این که کم کار شده است گفت:
«من کم کار نشده ام بلکه شرایط جوری حکم کرده که تلویزیون دست اسپانسرها افتاده و آن ها برای تلویزیون سریال سازی می کنند.بنابراین کار در تلویزیون بسیار کم شده و می بینیم که تعدادی از بازیگران به سمت شبکه هایی مثل جم می روند (البته تعدادی از آن ها هم بازگشته اند). من همیشه امادگی کار داشته ام، اما چند دلیل وجود دارد که کاری را نپذیرفته ام، اول از همه این که متن ها بسیار ضعیف شده است چون وقتی پول کم به نویسنده بدهید، نویسنده های خوب جذب نمی شوند و نویسنده های تازه کار می آیند که انتظارات را برآورده نمی کنند. دوم مسئله دستمزد است. از پانزده سال پیش تا به حال (تا سال 1395) من هر کاری که بازی کرده ام قسط آخر آن را با من تسویه نکرده اند. این فقط مشکل من نیست، مشکل بیشتر همکاران من است. الان نزدیک به هفتاد میلیون از تهیه کننده های مختلف طلبکار هستم که مطمئنم هرگز به من پرداخت نخواهد شد.»
«غلامحسین لطفی»، می گوید:
«دستمزد ساخت فصل دوم سریال «آینه» را هنوز از تلویزیون طلبکار هستم. و بارها برای ادامه ساخت سریال دورخیز کرده اما مسئولان تلویزیون موافقت نکردند.»
«غلامحسین لطفی»، که به تازگی در سال 1395 سریال «آینه» او بازپخش شد عقیده دارد ساخت این سریال همچنان باید ادامه می داشت.
«غلام حسین لطفی»، در مورد ساخت فیلم «سرخپوستها» در سال ۱۳۵۷ چنین میگوید:
«در سالهای دانشجویی دوست داشتم بازیگر بشوم. به خیابان ارباب جمشید رفتوآمد پیدا کردم و کمکم تماشای عشق فیلمهایی که از شهرستان به تهران میآمدند و در میان سیاهیلشکرها برای خودشان جایی باز میکردند یکی از اصلیترین روزمرگیهایم شد. ماندگار شدم. بینشان ماندم و زندگی کردم و یادداشت برداشتم. دیگر چهرههای اصلیشان هم من را کاملاً میشناختند. کریم ۴۱، حسن دکتر یا چیچو. سهچهار بار با سیاهیلشکرها سر صحنه هم رفتم. مینیبوس میآمد و همهشان تا جایی که میتوانستند خودشان را جا میدادند و به کافهها یا محل فیلمبرداری میرفتند. آنهایی که باقی میماندند برای هم خاطره تعریف میکردند و از شبهای قبلی میگفتند.»
«غلام حسین لطفی»، گفت:
«من زن و بچه ندارم و با حقوقی که از وزارت ارشاد میگیرم، زندگیم را میگذرانم، اما به همکارانم فکر میکنم که همسر و فرزند دارند و بیکاری زندگی آنها را با مشکلات زیادی روبهرو کرده است. من غمگین میشوم وقتی مردم و اطرافیانم را عصبی و ناراحت میبینم. شرایط دشوار اقتصادی آدمها را بداخلاق میکند و قسمت تلخ ماجرا اینجاست که هیچکس نمیتواند برای دیگری کاری انجام دهد.»
«غلام حسین لطفی»، گفت:
«وزارت ارشاد به من دکترای بازیگری داده، اما حقوقم یک میلیون و 280 هزار تومان است. اگر دستفروشی میکردم و سر چهارراه ریشتراش میفروختم درآمدم بیشتر از این بود!»
«غلام حسین لطفی»، گفت:
«خیلی از همکارانم که تحصیل کرده رشته بازیگری هستند به کارهای دیگری جز بازیگری مشغولند و این جای افسوس دارد و امیدوارم هرچه زودتر حال فرهنگ و هنر در کشورمان خوب شود.»
«غلام حسین لطفی»، آخرین روز تصویربرداری سریال «بایرام» از بلندی افتاد و هر دو پایش شکست و کمرش آسیب دید. وی می گفت:
«بعد از آن حتی احوالی از من نپرسیدند و من این را به حساب بیرحم شدن آدمها میگذارم.»
«غلام حسین لطفی»، گفته است:
«پدر و مادرم را سالهاست از دست دادهام و دو خواهر دارم که در قزوین زندگی میکنند. خودم هم چند سالی است به دلیل هوای بد تهران به قزوین مهاجرت کردهام و گاهی برای ادامه درمانم به تهران میآیم.»