- منظوم
- هنرمندان
- پیمان معادی
- حواشی پیمان معادی
حواشی «پیمان معادی» (28 حاشیه)
جایزهی خرس نقرای که اصغر فرهادی به خاطر عنوان بهترین فیلم برای «جدایی نادر از سیمین» در برلین گرفت برایش بیشتر از جایزهای که خودش در بخش بازیگری گرفت ارزش داشت.
او حین بازی در سریال «جنایت» در آمریکا، همزمان روی سه فیلمنامه هم کار میکرده؛ یکی برای ساخت توسط رامبد جوان (بهطور مشترک با رامبدجوان، امیررضا کوهستانی و پویا مهدویزاده)، یکی برای ساخت توسط رخشان بنیاعتماد (بهطو مشترک با رخشان بنیاعتماد، فرید مصطفوی، نغمه ثمینی و حبیب رضایی) و یکی برای ساخت توسط خودش.
او برای نزدیک شدن به نقش "علی" در «کمپ ایکس ری»، از عوامل فیلم خواسته به مدّت چند روز و هر روز چند ساعت متوالی او را در سلّول انفرادی حبس کنند.
نیویورک تایمز در یادداشتی عنوان داشته که معادی (در فیلم «کمپ ایکس ری») نقش را چندلایه کرده و طوری به اجرای آن پرداخته که هرگز هیچ بازیگر دیگری نمیتواند چیزی به آن اضافه کند.
بازی او در فیلم «کمپ ایکس ری» در نقش "علی امیر" مسلمانی متولد تونس و بزرگ شده آلمان، توجه و تمجید رسانههای آمریکایی را همزمان با اکران عمومی برانگیختهاست، تا جاییکه برخی او را شایستهی دریافت جایزهی اسکار میدانند و سایت رسمی "راجر ایبرت" منتقد فقید و سرشناس، دربارهی او اینطور نوشتهاست: «پیمان معادی میتواند پسرخاله داستین هافمن در خاورمیانه باشد.»
برای بازی در فیلم «کمپ ایکس ری» چالش زبان انگلیسیاش معکوس بوده؛ چون سطح زبانش از سطح نقش علی بالاتر بوده. برای حل این مشکل ملاقاتهایی بین او و یک زندانی عرب که انگلیسی را در زندان یاد گرفته ترتیب دادند و او از شکل صحبت کردن وی یادداشت برمیداشته. از طرفی کل دیالوگهای او به شکل شکسته و غیررسمی نوشته شده بوده و او باید آکورد حرف زدنش را حفظ میکرده؛ در واقع اگر در صحنهای اشتباه گرامری داشته تا آخر باید این اشتباه را تکرار میکردهاست.
در مورد «کمپ ایکس ری» سختترین چالش او به دو روز انتهایی فیلمبرداری و فصل انتهایی فیلم مربوط میشده. دو روز پر از استرس و اضطراب. با روزی 15 یا 16 ساعت کار مداوم.
آرزویش اکران فیلم «کمپ ایکس ری» در ایران است و او از همان روزهایی که جلوی دوربین این فیلم بوده، برای اکرانش در ایران تلاش کردهاست. برای او دیدهشدن این فیلم توسط مردم ایران بسیار مهم بوده و معتقد است با توجه به مضمون فیلم که ضد سیستم قضایی آمریکا ارزیابی شده، باید اکران آن در ایران را یک فرصت دانست.
به نظرش اینکه در عرصهی بینالمللی ورود کرده بزرگترین افتخارش نیست؛ او بزرگترین افتخارش را این میداند که بعد از کار در عرصهی بینالمللی بتواند باز هم فعالیت هنریاش در ایران را ادامه دهد و پز ایرانی بودنش را بدهد؛ چیزی که تا کنون هم وجود داشته.
وی معتقد است تحسینشدن یا نادیدهگرفتهشدن چه در جشنوارهی فجر چه در بسیاری از فستیوالهای معتبر جهانی نمیتواند چراغ راه هنرمندان باشد و بهترین راه هر سینماگری همان الگویی است که خودش در ذهن برای رسیدن به موفقیت طراحی کرده. وی میگوید تشویق شدن همیشه شیرین و خوشایند است اما این تشویقها و تمجیدهای جشنوارهها هم خط مشخصی برای موفقیت یک هنرمند نخواهد بود.
معتقد است نوع بازی او در جشنوارههای ایران دیده نمیشود و این به خاطر تفاوت دید و اختلاف سلیقهی او و داورهای جشنوارههای ایرانی است.
او دورههای مختلف بازیگری را در داخل و خارج از ایران گذراندهاست.
دخترش باران در فیلم «برف روی کاجها» و فیلم کوتاهی که قبلا ساخته، نقشهای کوتاهی ایفا کرده و در تئاتر «در انتظار گودو» با وی همبازی است. او تجربهی همکاری با دختر هشت سالهاش را بسیار خوب را ارزیابی میکند و میگوید: «شبهایی که باران روی صحنه است، هم بیشتر اضطراب دارم و هم لذت بیشتری میبرم چون به غیر از خودم باید به شخص دیگری هم فکر کنم.»
نقش «ولادیمیر» نمایش «در انتظار گودو» برایش مثل نقش «هملت» در هملت بوده؛ همیشه برایش خیلی جذاب بوده و خیلی خوشحال است که آن را بازی کردهاست.
اصولا آدم «پشیمان شو»یی نیست، برای یک انتخاب خیلی فکر میکند و به همین دلیل پیش نیامده که از رد کردن یک پیشنهاد پشیمان شود؛ البته امیدوار است در آینده هم چنین باشد.
در پروسهی تمرین نمایش «در انتظار گودو» پروژههای بسیاری را رد کرد، چون تصمیم گرفتهبود با حداقل دستمزد و حداکثر مشقت در این تئاتر بازی کند؛ البته برای این تصمیم خوشحال است چون میتواند خودش را بازیگری بهتر حرفهایتر و دغدغهمندتر بداند. سینما و تئاتر به نظرش دو دنیای کاملا متفاوت بوده و معتقد است هر دو تجربه به ادامه حرفهی بازیگریاش خیلی کمک میکند.
در حالی که اولین فیلم وی در هالیوود، «کمپ ایکس ری» مورد توجه منتقدان قرار گرفتهبود و به خصوص بازی او را در آن درخشان ارزیابی کردهبودند، فیلم «آخرین شوالیهها» با بازی وی اثر بسیار ضعیفی است که منتقدان در سایت متاکریتیک به آن امتیاز 27 از 100 و در سایت روتن توماتو امتیاز 3.4 از 10 را داده اند.
او بعد از همایون ارشادی دومین بازیگر لژیونر ایرانی است که همزمان با فعالیتش در پروژههای سینمایی روز دنیا، در ایران هم به کارش ادامه میدهد.
وی معتقد است با موج فیلمهای ضد ایرانی که پس از موفقیت «آرگو» در اسکار، به راه افتاده، باید راهها برای حضور سربلند فیلمسازان در مجامع و محافل بینالمللی گشوده شود نه اینکه از حضور فیلمهای ایرانی در آن مجامع جلوگیری شود. وی معتقد است جلوگیری از فرستادن فیلمهایی مثل «یک حبه قند» رضا میرکریمی به اسکار هیچ سودی ندارد بلکه باید با آثار درخشان سینمای ایران در همه محافل جهانی حضور داشت و در آنها مدام توانایی فیلمسازان ایرانی را به رخ کشید.
او تصمیم به اقامت و زندگی در خارج از ایران را ندارد و معتقد است اگر شده بارها و بارها به سفر برود و سریال هم بازی کند و ماهها و سالها در آنجا بماند، اما باز هم برمیگردد و در همینجا زندگی میکند. او میگوید: «فراموش نکنید که من هم بازیگرم و هم فیلمساز و فقط میتوانم در ایران فیلمهایم را بسازم چون قصههایم در ایران رخ میدهد.»
آرزویش این نیست که در پروژههای بزرگ جهانی دیدهشود. بلکه همواره آرزویش این بودهاست که در فیلمهای فیلمسازان کشور خودش بازی کند و نزد هموطنانش محبوب باشد.
پس از مراسم گولدن گلوب و اسکار در آمریکا، با یک مدیربرنامه در آنجا قرارداد نوشت که فیلمنامهها را بررسی میکند و در صورت تطابق با شرایط وی، آنها را برایش ارسال میکند تا تصمیم بگیرد. خط قرمزهای او برای بازی در فیلمهای غیرایرانی مسایل اخلاقی، مسایل مرتبط با ایران، فیلمنامههای ضد اسلام، ضد اقوام و ملتهاست. وی میگوید: «من حتی در فیلمی که ضد روسی و ضد چینی هم باشد ایفای نقش نمیکنم. به مدیر برنامههایم گفتهام که نقش تروریست را بازی نمیکنم و نقشهایی از این دست.» دلایلش را هم کاملا شخصی ذکر میکند.
معتقد است شاید عدهای علاقه داشتهباشند که فیلمشان توقیف شود تا از آن برای تبلیغ و فروشاش بهره ببرند. او این کارها را یک نوع فریب میداند و میگوید واقعا وضع رقتباری است که مدام از "توقیف" استقبال کنیم. اما برای فیلم «برف روی کاجها» ترجیح میدهد این اتفاق رخ ندهد و مردم بهدلیل شایستگیهای خود فیلم به آن اقبال نشاندهند نه فضایی که پیرامون آن ساخته شده. وی صریحا میگوید فیلم من «توقیف» نبوده است؛ دچار مشکل بوده است.
«برف روی کاجها» نخستین فیلم وی در مقام کارگردان، نخستین تجربهی سخت او در اکران هم هست. این فیلم مشکلاتی داشت که با جلسات متعدد بازبینی بین او و گروههای مختلف، با قبول سانسورهای جزئی، فیلم بعد از یک پروسهی سک سال و چندماهه به مرحلهی اکران رسید. البته او تأکید دارد که فیلمش توقیف نبوده و دارای اشکال بودهاست که در این جلسات اشکالات آن برطرف شده.
او چند فیلم کوتاه تجربی ساخت و در همان روزها بود که با «اصغر فرهادی» آشنا شد و سر از فیلم «درباره الی» درآورد.
«کمپ ایکس - ری» نخستین بازی وی در سطح بینالمللی در جشنوارهی فیلم ساندنس به نمایش درآمد و عموم منتقدان به ویژه با ستایش بازی او و استوارت به فیلم واکنش مثبت نشان دادند.
وی هماکنون (تا سال 1395) ساکن لس آنجلس است.
انتشار تصاویری از وی در کنار کریستن استوارت بازیگر زن سینمای هالیوود، در میهمانی بازیگران و عوامل فیلم اردوگاه «اشعه ایکس»؛ موجب بروز واکنشهایی منفی در برخی سایتهای خبری شد.