- منظوم
- هنرمندان
- نیوشا ضیغمی
- حواشی نیوشا ضیغمی
حواشی «نیوشا ضیغمی» (42 حاشیه)
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، «جا قلمی و دوات»، پدرش را به «موزه دورهمی»، اهدا کرد.
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، با بیان خاطرهای از پشت صحنه سریال «شبهای برره»، یادآور شد:
«اوایل شروع بازیگریام بود که به پشت صحنه سریال «شبهای برره» آمدم. در آن مجموعه یک مسئول تدارک داشتید که در حال آماده کردن جهیزیه دخترش بود. آن موقع شما آقای مدیری، بدون اینکه من را بشناسید، من را واسطه کمک خود به آن مرد کردید و به من گفتید به کسی نگویم. من این را امشب بیان کردم، چون درس بزرگی از شما گرفتم.»
«اوایل شروع بازیگریام بود که به پشت صحنه سریال «شبهای برره» آمدم. در آن مجموعه یک مسئول تدارک داشتید که در حال آماده کردن جهیزیه دخترش بود. آن موقع شما آقای مدیری، بدون اینکه من را بشناسید، من را واسطه کمک خود به آن مرد کردید و به من گفتید به کسی نگویم. من این را امشب بیان کردم، چون درس بزرگی از شما گرفتم.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، در جواب به سوال «مهران مدیری»، که چطور با همسرش آشنا شده است، بیان داشت:
«هشت سال پیش سر یک پروژه سینمایی به واسطه مدیر تولید پروژه، با همسرم آشنا شدم و بعد از ۹ ماه با هم ازدواج کردیم.»
«هشت سال پیش سر یک پروژه سینمایی به واسطه مدیر تولید پروژه، با همسرم آشنا شدم و بعد از ۹ ماه با هم ازدواج کردیم.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، در جواب به سوال «مهران مدیری»، به اینکه پول خوشبختی میآورد، گفت:
«ما خیلی زندگی عجیب و غریبی نداریم و یک زندگی در رفاه داریم. پول رفاه می آورد اما خوشبختی نه.»
«ما خیلی زندگی عجیب و غریبی نداریم و یک زندگی در رفاه داریم. پول رفاه می آورد اما خوشبختی نه.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، در جواب به سوال «مهران مدیری»، در رابطه با تغییر عملکردش در فیلمهای سینمایی برای دریافت جایزه سیمرغ، بیان داشت:
«واقیعت این است من زمانی وارد سینما شدم که رویکرد وزارت ارشاد به شکلی بود که فیلمهایی که من بازی کردم پخش نشدند. تصمیم گرفتم رو به فیلمهایی بیاورم که شانس اکران دارند. البته این کار به جایگاهم ضربه زده است و برای بهتر شدن تلاش میکنم.»
«واقیعت این است من زمانی وارد سینما شدم که رویکرد وزارت ارشاد به شکلی بود که فیلمهایی که من بازی کردم پخش نشدند. تصمیم گرفتم رو به فیلمهایی بیاورم که شانس اکران دارند. البته این کار به جایگاهم ضربه زده است و برای بهتر شدن تلاش میکنم.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، در رابطه با شروع دوران بازیگری خود با «مسعود جعفری جوزانی»، اذعان داشت:
«من با حضور در سریال «در چشم باد» آقای جعفری جوزانی دیده شدم و پس از آن وارد دنیای سینما شدم. تا امروز 38 فیلم سینمایی بازی کردهام و بیشترین پیشنهادهایی که به من میشود، در مسیر بازی در سینماست.»
«من با حضور در سریال «در چشم باد» آقای جعفری جوزانی دیده شدم و پس از آن وارد دنیای سینما شدم. تا امروز 38 فیلم سینمایی بازی کردهام و بیشترین پیشنهادهایی که به من میشود، در مسیر بازی در سینماست.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، در جواب به اشاره «مهران مدیری»، مجری این برنامه به بادیگارد داشتن وی، گفت:
«من بادیگارد ندارم. واقعیت این است شبی برای دیدن یک فیلم به پردیس کوروش رفته بودم که یکی از خانمهای انتظامات آنجا همراه من بود. فردای آن روز همه جا زدند که ضیغمی بادیگارد دارد.»
«من بادیگارد ندارم. واقعیت این است شبی برای دیدن یک فیلم به پردیس کوروش رفته بودم که یکی از خانمهای انتظامات آنجا همراه من بود. فردای آن روز همه جا زدند که ضیغمی بادیگارد دارد.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، در رابطه با کمکرسانی به زلزلهزدگان کرمانشاه و غرب کشور، بیان داشت:
«برای زلزله کرمانشاه و غرب ایران، هم مسئولان و هم هنرمندان و مردم کارهای زیادی انجام دادند، اما هنوز خیلی کم است و باید بیشتر این کمکرسانی شود.»
«برای زلزله کرمانشاه و غرب ایران، هم مسئولان و هم هنرمندان و مردم کارهای زیادی انجام دادند، اما هنوز خیلی کم است و باید بیشتر این کمکرسانی شود.»
«نیوشا ضیغمی»، 1 دی ماه سال 1396 در سری سوم برنامه «دورهمی»، از مادر شدنش در آینده خبر داد.
«نیوشا ضیغمی»، از سفر حج می گوید:
«نکته ای که برای من بسیار جالب بود این که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می کنید، شاید شنیده باشید که در قیامت هیچ کس به فکر کسی نیست و مادر بچه اش را نمی شناسد. همه از کنار هم رد می شوند و هم را نمی بینند و همه یکسان هستند. خانه خدا واقعا مانند قیامت است همه یکسان لباس می پوشند و هیچ تفاوتی ندارند و همه افراد به خدای واحد فکر می کنند.»
«نکته ای که برای من بسیار جالب بود این که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می کنید، شاید شنیده باشید که در قیامت هیچ کس به فکر کسی نیست و مادر بچه اش را نمی شناسد. همه از کنار هم رد می شوند و هم را نمی بینند و همه یکسان هستند. خانه خدا واقعا مانند قیامت است همه یکسان لباس می پوشند و هیچ تفاوتی ندارند و همه افراد به خدای واحد فکر می کنند.»
خانه داری «نیوشا ضیغمی»:
«در زندگی شخصی ام زمانی که درگیر کار خاصی نباشم گاهی درست عین یک زن خانه دار رفتار می کنم و درگیر کارهای خانه نظیر طبخ غذا، شستن لباس و اتوکشی و گردگیری خانه هستم البته اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است.»
«در زندگی شخصی ام زمانی که درگیر کار خاصی نباشم گاهی درست عین یک زن خانه دار رفتار می کنم و درگیر کارهای خانه نظیر طبخ غذا، شستن لباس و اتوکشی و گردگیری خانه هستم البته اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است.»
ملاک ازدواج «نیوشا ضیغمی»:
«راستش را بخواهید مهم ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی توانم بی ادب باشم و نمی توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم. آرش این ویژگی خوب را دارد که با احترام برخورد می کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه ام یک سکه است. نمی توانم درک کنم که ۲ خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می زنند.»
«راستش را بخواهید مهم ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی توانم بی ادب باشم و نمی توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم. آرش این ویژگی خوب را دارد که با احترام برخورد می کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه ام یک سکه است. نمی توانم درک کنم که ۲ خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می زنند.»
«نیوشا ضیغمی»، هنرپیشه ی سینما و تلویزیون تلاش می کند که اثبات کند او هم دغدغه ها و مشکلات یک انسان معمولی را دارد. او بر این نکته اصرار دارد که یک خانم بازیگر پیش از آن که بازیگر باشد می بایست به احساسات زنانه ی خود توجه نماید. ضیغمی می گوید:
«مگر زنی که بازیگر شد یا در جامعه موقعیتی پیدا کرد، دیگر زن نیست؟ هنوز زن است، هنوز مادر است، هنوز همسر است. اگر اینطور نباشد، آدم به سن ۵۰ سالگی می رسد و ناگهان می بیند که بچه ندارد!»
«مگر زنی که بازیگر شد یا در جامعه موقعیتی پیدا کرد، دیگر زن نیست؟ هنوز زن است، هنوز مادر است، هنوز همسر است. اگر اینطور نباشد، آدم به سن ۵۰ سالگی می رسد و ناگهان می بیند که بچه ندارد!»
«نیوشا ضیغمی»، درمورد همسرش می گوید:
«آرش در هنر نمایشی و بصری نیست اما دنیایش با دنیای هنری من فاصله نداشت. او هم شم هنری دارد و به این فضای فکری من نزدیک است.»
«آرش در هنر نمایشی و بصری نیست اما دنیایش با دنیای هنری من فاصله نداشت. او هم شم هنری دارد و به این فضای فکری من نزدیک است.»
«نیوشا ضیغمی»، برای این که بتواند در سینمای ایران به یک ستاره تبدیل شود عمل های زیبایی بسیاری روی صورت خود انجام داده است.
«نیوشا ضیغمی»، سال 1392 یک کلینیک زیبایی به نام خودش را در منطقه پاسداران با حضور پر سر و صدای بازیگران افتتاح نمود و همسرش نیز یک گالری مجلل نقره را بان خودش در نزدیکی همین کلینیک مدیریت میکند.
«نیوشا ضیغمی»، یک گربه زیبا هم دارد که خیلی به آن وابسته است، این گربه از نژاد پرشین کت و بسیار گران قیمت است.
پدر و مادر «نیوشا ضیغمی» در ابتدا با حرفه ای که نیوشا برای خود انتخاب کرده بود به شدت مخالف بودند اما پس از مدتی کوتاه آمدند و نیوشا خیلی سریع به دنیای بازیگری راه پیدا کرد.
«نیوشا ضیغمی»، در یادداشتی گلایههای خود را درمورد حواشی ایجادشده برای او بیان کرده است. متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
«نمیدانم باید این نوشته را از کجا شروع کنم. همین چند ماه پیش بود که سیدیهای فیلمی قاچاقشده از کارهای آقای «مهران مدیری» را با عکس اینجانب که هیچگونه حضوری در آن نداشتم به طور وسیعی در سطح شهر پخش کردند و شکوائیهای نسبت به این ماجرا برای مطبوعات فرستادم. از نداشتن حریم خصوصی و امنیت در زندگی شخصی هنرمندان گفتم و حالا امروز ماجرایی بدتر از آن برای اینجانب به وجود آمده که دارد برایم دردسرساز میشود. عکسی که به نام اینجانب به همراه یکی دیگر از بازیگران کشورمان در دنیای مجازی منتشر شده و بر اساس آن اتهاماتی را به اینجانب نسبت دادهاند که اصلا با فضای روحی و کاریام جور در نمیآید. نمی دانم چه بگویم درباره عکسی که خودم هم از وجود آن هیچ خبری نداشتهام. باورم نمی شد تا وقتی که عکس را دیدم. انگار خودم بودم اما من که در چنین عکسی حضور نداشتهام؟ فکر میکنم این هم از معجزههای فتوشاپ باشد که میتواند هر بلایی سر آدمها بیاورد. میگویم بلا چون واقعا بلاست برای منی که همیشه سعی کردهام به دور از حواشی باشم و زندگی کنم.»
«نمیدانم باید این نوشته را از کجا شروع کنم. همین چند ماه پیش بود که سیدیهای فیلمی قاچاقشده از کارهای آقای «مهران مدیری» را با عکس اینجانب که هیچگونه حضوری در آن نداشتم به طور وسیعی در سطح شهر پخش کردند و شکوائیهای نسبت به این ماجرا برای مطبوعات فرستادم. از نداشتن حریم خصوصی و امنیت در زندگی شخصی هنرمندان گفتم و حالا امروز ماجرایی بدتر از آن برای اینجانب به وجود آمده که دارد برایم دردسرساز میشود. عکسی که به نام اینجانب به همراه یکی دیگر از بازیگران کشورمان در دنیای مجازی منتشر شده و بر اساس آن اتهاماتی را به اینجانب نسبت دادهاند که اصلا با فضای روحی و کاریام جور در نمیآید. نمی دانم چه بگویم درباره عکسی که خودم هم از وجود آن هیچ خبری نداشتهام. باورم نمی شد تا وقتی که عکس را دیدم. انگار خودم بودم اما من که در چنین عکسی حضور نداشتهام؟ فکر میکنم این هم از معجزههای فتوشاپ باشد که میتواند هر بلایی سر آدمها بیاورد. میگویم بلا چون واقعا بلاست برای منی که همیشه سعی کردهام به دور از حواشی باشم و زندگی کنم.»
نحوه آشنایی «نیوشا ضیغمی» با همسرش «آرش پولادخان» از زبان همسر نیوشا ضیغمی:
«من عاشق وی بودم فقط او را از فیلم هایی که می دیدم می توانستم ببینم همیشه او را زن ایده آل زندگی خود می دانستم به همین دلیل تصمیم گرفتم یک جوری به او نزدیک بشوم و با خصوصیاتش جهت ازدواج آشنا شوم. تنها راهی که به ذهنم رسید سرمایه گذاری در یکی از فیلم های نیوشا بود، تصمیم گرفتم در یکی از فیلم هایش سرمایه گذاری کنم تا بتوان از نزدیک با او بیشتر آشنا شوم. به ذهنم ختور نمی کرد که چنینی شخصیتی داشته باشد خیلی ایده آل تر از آن چیزی بود که در فکر خود می پنداشتم. این شد که بعد از مدتی آشنایی با هم ازدواج کردیم.»
«من عاشق وی بودم فقط او را از فیلم هایی که می دیدم می توانستم ببینم همیشه او را زن ایده آل زندگی خود می دانستم به همین دلیل تصمیم گرفتم یک جوری به او نزدیک بشوم و با خصوصیاتش جهت ازدواج آشنا شوم. تنها راهی که به ذهنم رسید سرمایه گذاری در یکی از فیلم های نیوشا بود، تصمیم گرفتم در یکی از فیلم هایش سرمایه گذاری کنم تا بتوان از نزدیک با او بیشتر آشنا شوم. به ذهنم ختور نمی کرد که چنینی شخصیتی داشته باشد خیلی ایده آل تر از آن چیزی بود که در فکر خود می پنداشتم. این شد که بعد از مدتی آشنایی با هم ازدواج کردیم.»
«نیوشا ضیغمی»، از زمانی که با «آرش پولادخان» ازدواج کرد تا سال 1395، 6 سال می گذرد ظاهرا این دو زوج دوست داشتنی زندگی با دوامی داشته اند گواه این موضوع جشن گرفتن هر سال مراسم عروسی نیوشا ضیغمی و همسرش است. نیوشا همیشه تاکید می کرد من با دید باز ازدواج کرده ام و همسرم را خیلی دوست دارم حتی برای ازدواج با وی شرط و شروطی مثل مهریه چند صد هزارتایی نذاشته ام جالب است بدانید مهریه نیوشا تنها 2 سکه طلا است.
«نیوشا ضیغمی»، بازیگر خوش چهره خبرهای بسیاری را از وی می شنویم و صد البته بابت این که بازیگر معروفیست حواشی بسیاری را تحمل می کند از حاشیه عکس های منتاژ شده در مزار شهیدان گرفته تا بحث داغ ازدواج با تاجر بزرگ ایرانی «آرش پولادخان» به هرحال این شایعات هیچ چیز از ارزش این بازیگر کم نمیکند بلکه روز به روز به محبوبیت وی اضافه می شود . نیوشا ضیغمی قبل از ازدواجش مانند «الناز شاکردوست» مورد توجه رسانه ها بود.
«نیوشا ضیغمی»، به شدت تابع اصول اخلاقی است و برخلاف دیگر ستارگان سینما، افتاده و متواضع است شاید خدا پاسخ مهربانی های او را با اعطای همسری مهربان تر به او داد.
«نیوشا ضیغمی»، بازیگر جوان و شناخته شده ای است که به مانند چهره اش، شخصیتی بسیار آرام و البته متین دارد.
شهرت را دوست دارد و معتقد است اصلاٌ دست و پای او را نمیبندد. او با همه راحت است؛ راحت در خیابان راه می رود، راحت برای خرید به "شهروند" میرود، هر کس که پیش بیاید و بخواهد با او ارتباط برقرار کند، خیلی راحت این کار را میکند و معتقد نیست چون من آدم معروفی هستم، دیگر با مردم حرف نمیزنم.
در کودکی خیلی حرف میزده! و الان از پدر و مادرش ممنون است به او نگفتند کم حرف بزن! چون دنیای متفاوتی برای خودش داشته.
مهریهاش یک سکه است و نمیتواند درک کند که ۲ خانواده سر تعداد سکه با هم چانه میزنند. خیلی طول کشیده که همسرش را انتخاب کند اما شرط و شروطی نگذاشته که به زور آنها رابطه را حفظ کند.
مهمترین ملاکش برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بوده. او در بدترین شرایط نمیتواند بیادب باشد و نمیتوانسته با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کند.
پیش از «پرتقال خونی» با همسرش آشنایی جزئی داشته؛ اما پولادخان سرمایهگذاری فیلم «پرتقال خونی» را برعهده گرفته تا به قول خودش به نیوشا نزدیک شود و این نزدیکی خیلی زود به ازدواج منتهی شد.
او در بخشهایی از فیلم «چهارسو» فرهاد نجفی در کنار مادر و خواهرش بازی کردهاست.
در دوران مدرسه بچه خیلی شر و شیطانی بوده و بیشتر اوقات از کلاس اخراج میشده؛ یک روز دوستانش به شوخی او را بیرون از کلاس گذاشته و در را گرفته بودند… او آنقدر به در لگد زده که در شکسته و پایش از آنطرف در بیرون آمده و همان لحظه هم خانم زارع، ناظم مدرسه سر رسیده!
خسرو شکیبایی و اکبر عبدی همیشه از اسطورههای او بودند و هستند.
اگر روزی میتوانست در زمان سفر کند، به قرن نوزدهم میرفت، برای اینکه قرن بیست و یکم قرن تکنولوژی است و قرن سرد و پر دغدغهای است ولی قرن نوزدهم قرن احساس و هنر بوده.
علت رفتنش به سمت تهیهکنندگی، فیلمنامههای بدی بود که به او پیشنهاد میشده.
تهیهکنندگی را کار بسیار سختی میداند؛ چون معمولا تصور بیشتر مردم از تهیهکننده یا یک فرد باتجربه است یا فردی با گیس سفید.
پدرش استاد شیمی بوده و ترجیح میداده وی پزشک یا مهندس شود تا بازیگر! اما او زمانی که به دبیرستان رفته، متوجه شده اصلاً ریاضی را دوست ندارد و با کلی مکافات توانسته به هنرستان برود. آنجا بوده که فهمیده به کارهای هنری علاقمند است و تصمیم گرفته چون کاری را کرده که برخلاف میل پدرش بوده، تلاش کند که موفق شود تا بهانهای برای سرزنش کردن به دستشان ندهد.
او علاوه بر بازیگری و تهیهکنندگی، مرکز پوست و زیبایی "آدونیس" را هم تأسیس کردهاست.
ترجیح میدهد روشا بهطور مستقل وارد سینما شود و به جایگاه مناسب برسد تا اینکه او برایش کاری کند؛ دوست ندارد برچسب اینکه «خواهر نیوشا ضیغمی است» به خواهرش چسبانده شود.
یک خواهر کوچکتر بهنام روشا دارد که بهعنوان طراح لباس وارد سینما شده و کار بازی را از سکانسهای کوچک آغاز کردهاست.
آرش پولادخان، همسر وی هم سرمایهگذار اولین فیلمی است که او هم در آن بازی کرده و هم تهیه کنندهاش بودهاست. شغل اصلی پولادخان، تجارت نقره است.
سال (1385) سال نسبتاً خوبی برای ضیغمی که تا آن زمان هیچکدام ازفیلمهایش اکران نشده بودند، بود.
با اکران فیلمهای «پارک وی» و «اخراجیها» بالاخره طلسم اکران نشدن فیلمهای وی شکست.
ضیغمی بعد از اکران «اخراجیها» و در سالهای (1386) و (1387) با فیلمهای «قرنطینه»، «تلافی» و «توفیق اجباری»، جای خود را در سینما تثبیت کرد.
با اکران فیلمهای «پارک وی» و «اخراجیها» بالاخره طلسم اکران نشدن فیلمهای وی شکست.
ضیغمی بعد از اکران «اخراجیها» و در سالهای (1386) و (1387) با فیلمهای «قرنطینه»، «تلافی» و «توفیق اجباری»، جای خود را در سینما تثبیت کرد.
نیوشا ضیغمی اصالتاً اهل استان کرمانشاه است.