- منظوم
- هنرمندان
- محمدرضا علیمردانی
- حواشی محمدرضا علیمردانی
حواشی «محمدرضا علیمردانی» (5 حاشیه)
علیمردانی دربارهی اجرای شخصیت راوی در انیمیشن «درین درین» میگوید: درواقع الگوی من برای اجرای صدای این شخصیت پدربزرگم بود. لهجه و طرز گویش همان است که بعد چیزهایی به آن اضافه شدهاست. پدربزرگ من دندان مصنوعی داشت ولی از آن استفاده نمیکرد و استدلالش این بود که لثهاش را اذیت میکند. حتی عینک هم نمیزد! با همین استدلال که دماغ و گوشم را اذیت میکند. حالا چرا میرفت دندانپزشکی و چشم پزشکی، خدا میداند. دندانها و عینک ترکیب بامزهای برایش ایجاد کرده بود: دهانش جمع میشد و لبهاش فرو میرفت و به خاطر این که بدون عینک بهتر ببیند تا میتوانست چشمهایش را باز میکرد. آدم شوخ طبع و خوشمشربی بود و من از همان بچگی ادایش را در میآوردم او هم حسابی میخندید. گاهی هم خودش از من میخواست این کار را بکنم.
متنهای ما برای «درین درین» شامل کلیات است و چیزی که جزئیات را در بربگیرد و تکلیف همه چیز را مشخص کند، در اختیار نداریم. البته بدون کلیات هم نمیتوانیم کار کنیم چون بخصوص برنامهی «درین درین» یک برنامه سفارشی و آموزشی است. بنابراین خط کلی داستان را به صورت مکتوب در اختیار داریم؛ دیالوگهای احتمالی را روی این خط اصلی در نظر میگیریم و بعد که آمادهی ضبط شدیم، پیشنهادها و بداههها را طرح میکنیم و سرانجام به انتخاب نهایی میرسیم.
متنهای ما برای «درین درین» شامل کلیات است و چیزی که جزئیات را در بربگیرد و تکلیف همه چیز را مشخص کند، در اختیار نداریم. البته بدون کلیات هم نمیتوانیم کار کنیم چون بخصوص برنامهی «درین درین» یک برنامه سفارشی و آموزشی است. بنابراین خط کلی داستان را به صورت مکتوب در اختیار داریم؛ دیالوگهای احتمالی را روی این خط اصلی در نظر میگیریم و بعد که آمادهی ضبط شدیم، پیشنهادها و بداههها را طرح میکنیم و سرانجام به انتخاب نهایی میرسیم.
وی درمورد لهجهی مازندرانی در کارهایش میگوید:
در کارها به صورت عمدی از لهجهی مازندرانی استفاده میکنم. در انیمیشنها، راوی را بر اساس شخصیت پدربزرگم، یعنی پدر مادرم تعریف کردهام که اهل تنکابن بود. از این ته لهجه برای ایجاد نمک بیشتر در انیمیشنهای حیات وحش و درین درین استفاده کردهایم. محسن تنابنده به خاطر این انیمیشن و بازی در سریال «مامور بدرقه» خیالش راحت بود که من میتوانم از پس نقش «بائو» بر آیم و برای همین به هادی گفته بود محمدرضا دهان گرم مازندرانی دارد. در سریال «مامور بدرقه» با محسن تنابنده کار کرده بودم و آنجا نقش یک مازندرانی را به عهده داشتم.
در کارها به صورت عمدی از لهجهی مازندرانی استفاده میکنم. در انیمیشنها، راوی را بر اساس شخصیت پدربزرگم، یعنی پدر مادرم تعریف کردهام که اهل تنکابن بود. از این ته لهجه برای ایجاد نمک بیشتر در انیمیشنهای حیات وحش و درین درین استفاده کردهایم. محسن تنابنده به خاطر این انیمیشن و بازی در سریال «مامور بدرقه» خیالش راحت بود که من میتوانم از پس نقش «بائو» بر آیم و برای همین به هادی گفته بود محمدرضا دهان گرم مازندرانی دارد. در سریال «مامور بدرقه» با محسن تنابنده کار کرده بودم و آنجا نقش یک مازندرانی را به عهده داشتم.
صحبتهای علیمردانی دربارهی حضورش در فیلم «پایتخت 4»:
من قبلا یکی دو بار با آقای سیروس مقدم دیدار داشتم اما در هیچکدام از آثارشان بازی نکرده بودم. با محسن تنابنده از دوران کانون حر دوست هستیم. در دانشگاه هم با هم همدوره بودیم. هادی کاظمی که از دوستان قدیمی من و محسن تنابنده است؛ هنگام پیشتولید «پایتخت۴»، مرا به محسن یادآوری کرد و گفت از محمدرضا هم میتوانید استفاده کنید. محسن که متعجب بود چرا این همه وقت مرا فراموش کرده، از من خواست حتما در «پایتخت۴» بازی کنم و نقش «بائو» را به عهده بگیرم. خب چه چیزی بهتر از این که با دوستان قدیمی در سریال «پایتخت» که یکی از آثار خوب تلویزیونی است، بازی کنم.
من قبلا یکی دو بار با آقای سیروس مقدم دیدار داشتم اما در هیچکدام از آثارشان بازی نکرده بودم. با محسن تنابنده از دوران کانون حر دوست هستیم. در دانشگاه هم با هم همدوره بودیم. هادی کاظمی که از دوستان قدیمی من و محسن تنابنده است؛ هنگام پیشتولید «پایتخت۴»، مرا به محسن یادآوری کرد و گفت از محمدرضا هم میتوانید استفاده کنید. محسن که متعجب بود چرا این همه وقت مرا فراموش کرده، از من خواست حتما در «پایتخت۴» بازی کنم و نقش «بائو» را به عهده بگیرم. خب چه چیزی بهتر از این که با دوستان قدیمی در سریال «پایتخت» که یکی از آثار خوب تلویزیونی است، بازی کنم.
عدهای قطعهی «احوال تلخم» از محمدرضا علیمردانی را که تیتراژ مجموعهی «انقلاب زیبا» بود را با صدای محسن چاووشی اشتباه گرفتند.
علیمردانی از بدو تولد دچار بیماری ارثی لارنژیت بوده و تا ۱۴ سالگی توان حرف زدن نداشتهاست. خود او در این باره میگوید: در حالی که پزشکان از درمان وی ناامید شده بودند، با مطالعهی سرگذشت مشابه یک قاری مصری با یک درمان سنتی مصری آشنا میشود و بعد از یک ماه سکوت مطلق، درمان میشود.