- منظوم
- هنرمندان
- مهدی سلوکی
- حواشی مهدی سلوکی
حواشی «مهدی سلوکی» (22 حاشیه)
در سریال «ستایش» یک سکانس بود که باید از خواهرش خداحافظی می کرد؛ قرار نبود گریه کند ولی ناخودآگاه گریهاش گرفت و سایر عوامل هم با او همراه شدند؛ این بهترین خاطرهاش از این سریال شد.
از بازی خودش در «ستایش» خیلی راضی است.
برادرش محمد همیشه کارهایش را نگاه میکند و او هم همیشه به نقدهایی که به وی میکند توجه دارد.
از نظر کاری خیلی دوست دارد استعداد خوب برادرش محمد را در مجریگری داشته باشد تا بتواند یک مجری خوب در تلویزیون باشد.
زمانی که کمسن بوده آنقدر کنجکاو بوده که همیشه پدر ومادرش مجبور بودند به سوالهای مختلف او جواب بدهند و میدانستند که نمیتوانند از جواب دادن به بعضی از سوالهای او شانه خالی کنند.
آدمی نیست که چیزی را در دل خودش نگه دارد، همیشه حرفش را میزند؛ چه در رابطه با مشکلات زندگی باشد، چه در مورد مشورت با دیگران.
هیچ وقت آرزو نداشته بازیگر شود؛ ولی وقتی وارد بازیگری شده و متوجه شده آن را دوست دارد؛ با همه توان این راه را ادامه دادهاست.
عموما به دلیل شخصیتش منتظر آرزوهایش یا منتظر چیزی که میخواهد نمیشود؛ او دوست دارد با مسائل مواجه شود.
ابتدا قرار بود در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» نقش جمشید را ایفا کند چون نقش مشابه جمشید را زیاد بازی کردهبود و دوست داشت از آن کلیشه بیرون بیاید، به پیشنهاد آقای افخمی ایفاگر نقش امیرحسین شد.
به نظرش بهترین فیلم ایرانی «رنگ خدا» و بهترین فیلم خارجی «جنایت و مکافات» است؛ بهترین سریال «شب دهم»، بهترین بازیگر مرد و زن ایرانی محمدرضا فروتن و کتایون ریاحی و از خارجیها، تام کروز و نیکول کیدمن؛ بهترین کارگردان ایرانی را مسعود کیمیایی و کارگردان خارجی مارتین اسکورسیزی میداند.
طرفدار دو آتیشهی پرسپولیس است؛ به نظرش بهترین بازیکنان ایرانی هم علی کریمی و احمدرضا عابدزاده هستند و از تیمهای خارجی هم طرفدار رئال مادرید است.
با برادرش دفتر مونتاژ فیلم دارند که از این کار بسیار راضی هستند.
به نقاشی علاقهی زیادی دارد، از این رو بعضی اوقات کارهای گرافیکی انجام میدهدو با یکی از دوستانش گالری نقاشی «سحرآمیز» را برپا کردند که انواع و اقسام نقاشیهای رنگ روغن، نقاشی روی پوست و هم چنین نقاشیهای رئال در آن به نمایش گذاشتند.
معتقد است هنر یک نوع استعداد ذاتی در انسان است، که در اکثر آدمها وجود دارد و انسانها هر یک به نوعی در خود استعدادهایی دارند که باید آنها را شناخته و سپس پرورش دهند.
به نظرش انسانی موفق است که اطلاعات عمومی بالایی در همه زمینهها داشته باشد.
رمز موفقیتش را پذیرفتن نصیحتهای پدر و مادر و برادر بزرگترش با آغوش باز میداند.
دوست دارد آدم موفقی در جامعه شود؛ سعی کرده بیشتر خودش الگو باشد تا این که الگویی برای خود انتخاب کند؛ دوست دارد آداست که با بقیه فرق داشتهباشد.
یکبار به خاطر تصادفش با موتور، تصویربرداری سریال «چراغهای خاموش» یک هفته متوقف شده و یکبار هم به خاطر تصادف فیلمبرداری «روشنایی دشت» نیمهتمام ماند.
اولین مشوقهایش پدر و مادرش بودند؛ آنها با فعالیت او در زمینهی هنر همیشه موافق بودند و هیچ گاه او را منع نکردند.
دوران کودکیاش را خیلی دوست داشتهاست. در کودکی آرزو داشته خلبان شود، نقاشی را هم خیلی دوست داشته و استعداد زیادی داشتهاست، سعی کرده تحصیلاتش را در این زمینه ادامه دهد، اما امکانش فراهم نشدهاست. یکی از خاطرات با مزهاش در نوجوانی مربوط میشود به ۱۲ سالگی؛ که روی سی و سه پل در حال دوچرخهسواری با یک موتور تصادف کرده و بیهوش شده و پدر و مادرش تا دو روز از او بیخبر بودند و به تمام بیمارستانهای شهر اصفهان سرک کشیدند تا این که او را پیدا کردند.
در سال ۱۳۷۵ با کلیپ سریالی به نام «گنجشک و ماه» که کاری از گروه کودک بود، فعالیت خود را در تلویزیون آغاز کرد.
او و برادرش محمد که مجری است، تنها فرزندان خانوادهی سلوکی میباشند.