حواشی «تینا آخوند‌تبار» (4 حاشیه)

تینا آخوندتبار یکی از بازیگرانی است که در «رسوایی» مسعود ده‎نمکی را همراهی کرد. آخوندتبار در گفت‎وگویش حسابی از حضورش در «رسوایی» دفاع کرد و حرف‎های جالبی زد که در ادامه می‎خوانید:
چه شد که حاضر شدی به «رسوایی» مسعود ده‎نمکی بپیوندی؟
به خاطر قصه‎ی متفاوتی که داشت از همان روز اول می‎دانستم که فیلم پرفروشی خواهد شد. بالاخره یک فیلم پرفروش معیارهای زیادی دارد و آن معیارها وقتی در یک کار با هم جمع می‎شوند فیلم موفق خواهد شد. فیلم‎نامه‎ی خوب، گروه خوب، کارگردانی درست و بازیگری درست به نظرم مهم‎ترین معیارهاست و «رسوایی» این معیارها را همراه با سرمایه‎گذاری درست داشت. خانم شاکردوست، آقایان شریفی نیا، عبدی و تفتی خودشان یک گیشه‎ای دارند و طرفداران خاصی دارند. در کل فکر می‎کنم فروش زیاد این فیلم بیشتر به خاطر فیلم‎نامه‎‎ی خوبش است.
از چه جهت این تفاوت را احساس کردید؟
متفاوت بودن با باقی فیلمنامه‎ها! هم طنز بود، هم درام داشت، هم احساسی بود، هم جایی جدی بود و همه ژانرها را داشت. یعنی صرفا به خاطر خنده یا گریه کسی به دیدن این فیلم نمی‎رود. من وقتی فیلم‎نامه را خواندم یک جاهایی دلم برای دختره می‎سوخت و یک جاهایی خودم را جای او می‎گذاشتم.
خب فیلم‎فارسی که معنایش نفروش بودن نیست، بگذریم! از اول قرار بود همین نقش را ایفا کنید؟
نه، قرار بود خواهر الناز شاکردوست باشم که در نهایت نشد.
دوستی شما از «رسوایی» شروع شد یا قبل از آن هم با هم در ارتباط بودید؟
من با خانم شاکردوست خیلی وقت است که دوست هستم. در «رسوایی» این موقعیت پیش آمد که در کنار هم باشیم.
محمدرضا شریفی نیا شما را به پروژه معرفی کرد؟
بله آقای شریفی نیا من را معرفی کردند و بعد که با آقای ده‎نمکی صحبت کردم توافق صورت گرفت که من در این فیلم باشم. البته فکر می‎کنم خیلی از سکانس‎های من حذف شده.
به خاطر تایم زیاد فیلم سکانس‎ها حذف شده؟
بله دقیقا.
در این فیلم حضور محوری نداشتید؛ برایتان نقش اصلی و فرعی فرقی نمی‎کند؟
نقشی که من بازی کردم خیلی بیشتر از این بود و خانم شاکردوست نقش اصلی‎اش بود اما خب من گروه را دوست داشتم و پذیرفتم در این نقش بازی کنم. این را هم بگویم که همه فیلم‎نامه‎هایی که به دست من می‎رسد همه نقش یک است چون من از اولین کاری که بازی کردم همیشه سعی کردم در نقش‎های محوری ظاهر شوم.
یکی از سکانس‎های اصلی‎تان نزدیک بازار تهران بود، بازی در این محل و مقابل آن همه جمعیت برایتان سخت نبود؟ حاشیه‎ی خاصی پیش نیامد؟
من 10 روز بیشتر کار نداشتم ولی باید بگویم عبور از آنجا برایم خیلی سخت بود. بالاخره ری‎اکشن‎های آدم‎ها با هم متفاوت است. در شمال شهر با بازیگر یک جور برخورد می‎شود و در جنوب شهر هم یک جور. به هر صورت در جنوب شهر که ما بودیم مردم، بازیگرها برایشان خیلی جالب هستند و واکنش‎های اغراق شده‎ای نسبت به ما داشتند اما در کل آدم‎های دوست داشتنی هستند.
حجاب و آرایش بازیگرها توسط برخی مورد انتقاد قرار گرفت. نمی‎شود انکار کرد که گریم و ظاهر بازیگران زن این سریال در نوع خودش خط شکنی دارد.
من نمی‎دانم چرا بعضی همه چیز را با یک گراندی که از یک نفر دارند قضاوت می‎کنند. من واقعا ناراحت می‎شوم از این که این نظرات را می‎شنوم. اتفاقا مسعود ده‎نمکی خیلی هم روی حجاب حساسیت داشت و مرتب به ما این را می‎گفت. فکر نکنید که من می‎خواهم از کسی دفاع کنم یا چیز دیگری بگویم بلکه می‎خواهم بدانید که بعضی از اظهارنظرات واقعا انتقام‎جویانه است.


صحبت‎های تینا آخوندتبار درباره‎ی خودش:
به خاطر چهره‎ام بازیگر شدم!
وقتی در مصاحبه‎ای گفتم به خاطر چهره‎ام وارد عرصه‎ی بازیگری شدم، خیلی‎ها از جسارت و صراحت من تعجب کردند اما من از این موضوع تعجب نمی‎کنم چون واقعیت را گفتم و هیچ ابایی ندارم که بگویم چهره‏‎ام باعث ورودم به عرصه‎ی بازیگری شده!! با این حال، این روزها دوست دارم از زیر سایه‎ی‎ ظاهرم خارج شوم و براساس توانایی‎هایم شناخته شوم. سایه زیبایی!! روی توانایی.
من دوست ندارم وقتی جایی اسمی از «تینا آخوندتبار» می‎آید، همه فورا یاد ظاهر او بیفتند. می‎خواهم بگویند او بازیگر توانایی است و فلان نقش را خیلی خوب بازی کرده‎است. من دیگر از شنیدن این حرف‎ها که فلانی چقدر زیباست، خسته شده‎ام، واقعا خسته شده‎ام.
اگر حمل بر خودستایی نکنید، باید بگویم از بچگی مدام این حرف‎ها را می‎شنیدم و اظهار نظر در مورد ظاهرم واقعا برایم عادی است. حتی ورود من به عرصه‎ی بازیگری هم به خاطر ظاهرم بود اما حالا به دنبال تجربه کردن یک فضای متفاوتم و می‎خواهم اگر عکسی را در صفحه‎ی اینستاگرامم می‎گذارم، حتی اگر کج و کوله هم باشد، عده‎ای آن را فالو کنند و بگویند نقشت در فلان فیلم خیلی خوب بود.
آدم بودن مهم‎تر است!
آدم بودن برای من مهم‎تر از زیبا بودن است. این که در مورد تفکرات و توانایی‎های شما حرف بزنند، به مراتب جذاب‎تر از این است که بخواهند همه جا صرفا در مورد چشم و ابروی تو صحبت کنند. داشتن صورت زیبا اصلا چیز بدی نیست؛ به آدم اعتماد به نفس می‎دهد و به دیده شدن کمک می‎کند اما تا یک جایی… مثلا فردی مثل من، که در زندگی‎اش مدام از ظاهرش تعریف می‎شنود، دوست دارد دیگران در مورد ویژگی‎های دیگرش هم اظهار نظر کنند و همه چیز زندگی‎اش در ظاهرش خلاصه نشود!
چرا بینی ام را عمل کردم؟
وقتی در برنامه «کافه سوال» با صراحت در مورد جراحی بینی‎ام صحبت کردم، خیلی‎ها تعجب کردند… عده‎ای هم استقبال کردند، این موضوع باعث شد عوامل آن برنامه با من تماس بگیرند و مجددا از من دعوت کنند. راستش را بخواهید مردم حوصله‎ی شنیدن حرف‎های شعاری را ندارند. آن‎ها نمی‎توانند باور کنند فردی که خودش عمل جراحی کرده آنجا بنشیند و بگوید من هیچ عملی نکرده‎ام و این کار بدی است. آن‎ها دوست دارند مهمان برنامه با صداقت حرف بزند و اگر کاری را انجام داده، بگوید این کار را من کرده‎ام. با وجود این که من خودم عمل بوتاکس انجام نداده‎ام، در آن برنامه گفتم بوتاکس می‎تواند فرآیند پیری را به تعویق بیندازد و اگر کسی خواهان این موضوع است، چه اشکالی دارد از آن استفاده کند. در مورد عمل جراحی برای زیباتر شدن هم باید بگویم بعضی‎ها برای پیدا کردن اعتماد به نفس بیشتر، واقعا احتیاج دارند که از این نوع حراجی‎ها استفاده کنند.
در مقطعی حس کردم که اگر بینی‎ام را عمل کنم، زیباتر می‎شوم و این کار را انجام دادم. ابایی هم ندارم که در مورد این کار صحبت کنم؛ چون در آن مقطع فکر می‎کردم در زیبایی من تاثیر دارد. اتفاقا من در برنامه «کافه سوال» هم به این موضوع اشاره کردم و مثل بعضی از بازیگرها، جراحی زیبایی را به باد انتقاد نگرفتم.
در فیس بوک و اینستاگرام با مردم صادقم
ما باید دست از پنهان کردن زندگی‎های شخصیمان برداریم. چرا وقتی کاری را انجام می‎دهیم، آن را انکار می‎کنیم؟ چرا زندگی خصوصی و عمومی‎مان تا این حد با هم متفاوت است؟ من با هوادارانم صادقم. حتی اگر تعدادشان به اندازه‎ی انگشتان یک دست هم نرسد من به اعتماد و علاقه‎ی تک تک آن‎ها احترام می‎گذارم و سعی می‎کنم با آن‎ها صادقانه حرف بزنم؛ از سنم، تحصیلاتم، تفکراتم و حتی فراتر، اگر ازدواج کردم یا جدا شدم، آن‎ها باید بدانند چرا و چطور این اتفاق افتاده‎است؟
من معتقدم اگر آدم‎ها در زندگی حرفه‎ای و شخصی‎شان، کاری را انجام می‎دهند، باید پای آن بایستند. طی این مدت اخیر، سعی کردم حتی بسیار جزیی در فرهنگ زندگی صادقانه مردم اثرگذار و با مخاطبانم رو راست باشم. این کار را در فیس بوک و اینستاگرامم هم می‎کنم. با خودم می‎گویم حتی اگر پنج نفر هم تحت تاثیر این رفتار من یاد بگیرند که خود واقعی‎شان باشند و پنهان کاری نکنند، رسالتم را انجام دادم.
حکایت شباهت و رفاقت من و الناز شاکردوست!
خیلی‎ها وقتی من را می‎بینند می‎گویند که شبیه به الناز شاکردوست هستم. اوایل خودم به این شباهت فکر نمی‎کردم اما عکاسان مختلف به من گفتند که شبیه ایشان هستم اما من می‎گویم که آدم‎ها کاراکترهای مختلفی دارند. در تمام دنیا هستند آدم‎هایی که ته چهره‎شان شبیه یک کسی باشد و این طبیعی است اما بیشتر شباهت‎ها ظاهری است و افراد به لحاظ رفتاری با یکدیگر تفاوت‎های زیادی دارند. به نظر خودم من و الناز شباهت چندانی به یکدیگر نداریم اما به نظر دیگران ما شبیه هم هستیم و من به این نظرشان احترام می‎گذارم. النازجان از لحاظ اخلاقی و رفتاری فردی شایسته و مهربان است و جزو دوستان من به شمار می‎رود. من ارتباط بسیار محدودی با همکارانم دارم و با هیچ‎کس، فارغ از رابطه‎ی کاری، ارتباط ندارم. به همین دلیل، خیلی کم پیش می‎آید که بخواهیم بحث‎های غیرکاری داشته باشیم. من همیشه معتقدم محیط کار برای کار است و نباید از آنجا دوست پیدا کرد. من حتی وقتی به دانشگاه هم می‎رفتم با همکلاسی‎هایم به جز ارتباط درسی، ارتباط دیگری نداشتم. رویه‎ی زندگی من این است که علاقه‎ای به این کار نداشته باشم.
    
تینا آخوندتبار بازیگر جوان با حضور موفق در فیلم «طلاق به سبک ایرونی» و بازی با حامد کمیلی پا به عرصه‎ی بازیگری گذاشت. این بازیگر زن کشورمان به علت شباهت ظاهری که با الناز شاکردوست داشت نیز مورد توجه قرار گرفت هر چند که خودش می‎گوید آدم‎ها ویژگی‎های منحصر به فردی دارند و الناز دوست صمیمی من هست. یکی از مواردی که مدت‎ها تینا آخوند تبار را سوژه‎ی رسانه‎ها کرده بود عکس لو رفته‎ی وی با حامد کمیلی بود که حتی منجر به شایعه‎ی ازدواج این دو نیز شد! بعد از این ماجرا نیز سقوط وی از اسب در هنگام تصویربرداری فیلم «بی‎خوابی اسب‎ها» مدتی وی را در کانون توجه رسانه‎ها قرار داد.
بازیگر جوان کشورمان یک پرسپولیسی دو آتیشه هست به حدی که در نوجوانی با لباس پسرانه به همراه پدرش به تماشای دربی در استادیوم آزادی می‎رود.