حواشی «ژاله علو» (15 حاشیه)
«ژاله علو» در مراسم اختتامیه اردیبهشت تئاتر ایران که 4 خردادماه 1392 در تالار وحدت برگزار شد، در خصوص عشق میان خود و مردم چنین گفت:
«مردم را دوست دارم و عاشق مردم هستم و میدانم آنها نیز من را دوست دارند. اگر مردم دوستم نداشتند این پایداری در کار نمیتوانست برای من وجود داشته باشد.»
«مردم را دوست دارم و عاشق مردم هستم و میدانم آنها نیز من را دوست دارند. اگر مردم دوستم نداشتند این پایداری در کار نمیتوانست برای من وجود داشته باشد.»
«ژاله علو» در رابطه با سلیقهی نسل امروز گفت:
«نسل ما دیگر حوصله ندارد، باید جوانان کار کنند و بهره ببرند. دیگر آن روزها گذشت که در کارهایی همچون «شیخ بهایی» از هشت صبح تا هشت صبح روز بعد ۲۴ ساعت کار میکردیم. یادم میآید یک روز به همراه آقای نصیریان در سریال «شیخ بهایی» از هفت صبح تا هفت صبح روز بعد سرکار بودیم، الان دیگر نوبت بازیگران جوان است.»
«نسل ما دیگر حوصله ندارد، باید جوانان کار کنند و بهره ببرند. دیگر آن روزها گذشت که در کارهایی همچون «شیخ بهایی» از هشت صبح تا هشت صبح روز بعد ۲۴ ساعت کار میکردیم. یادم میآید یک روز به همراه آقای نصیریان در سریال «شیخ بهایی» از هفت صبح تا هفت صبح روز بعد سرکار بودیم، الان دیگر نوبت بازیگران جوان است.»
«ژاله علو» در پیامی به مناسبت نوروز 95 در خصوص «انسانیت» بیان داشت:
«اگر آدمها توانستند جایگاه خودشان را پیدا کنند، بدون اینکه به حق کسی تجاوز و دست درازی کنند و از آنها ضرری به کسی نرسید، معلوم است درست زندگی کردهاند؛ این یعنی انسانیت.»
«اگر آدمها توانستند جایگاه خودشان را پیدا کنند، بدون اینکه به حق کسی تجاوز و دست درازی کنند و از آنها ضرری به کسی نرسید، معلوم است درست زندگی کردهاند؛ این یعنی انسانیت.»
«بهمن زرینپور» بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص آشنایی با «ژاله علو» گفت:
«من از سال ۱۳۴۵ که همزمان با آغاز کارم در رادیو بود با خانم علو آشنا شدم و از همان زمان شیفته ابعاد مختلف شخصیت ایشان شدم که «وارستگی» مهمترین عنصر شخصیتیشان بود.»
«من از سال ۱۳۴۵ که همزمان با آغاز کارم در رادیو بود با خانم علو آشنا شدم و از همان زمان شیفته ابعاد مختلف شخصیت ایشان شدم که «وارستگی» مهمترین عنصر شخصیتیشان بود.»
«ژاله علو» آغازگر دوبلۀ کارتون در ایران بود و دوبلۀ بسیاری از کارتونها مانند؛ «پینوکیو»، «سفید برفی»، «زیبای خفته»، «سیندرلا»، «صد و یک سگ خالدار» و… به کارگردانی وی انجام شده است.»
به گفتهی «ژاله علو»، مدیر دوبلاژ سریال «اوشین» خود او بوده است.
«ژاله علو» در مورد کارگردانانی که از آنها اصول بازیگری را آموخته گفت؛ تقریبا هیچ کس را به یاد نمیآورم.
«ژاله علو» دربارهی نقشآفرینی در فیلم «افسونگر» گفت:
«بازی در این فیلم را «دکتر کوشان» به من پیشنهاد کردند. با آنکه نقش منفی بود، ولی پذیرفتم و ۳ هزار تومان هم دستمزد گرفتم.»
«بازی در این فیلم را «دکتر کوشان» به من پیشنهاد کردند. با آنکه نقش منفی بود، ولی پذیرفتم و ۳ هزار تومان هم دستمزد گرفتم.»
«ژاله علو» در سال ۱۳۳۰ با «نصرتالله محتشم» ازدواج کرد و آخرین تئاتری هم که کار کرد، «توپاز» نام داشت که در سال ۱۳۳۷ به کارگردانی محتشم اجرا شد.
«ژاله علو» در خصوص تغییر نام خود بیان داشت:
«من وقتی که با آقای «حمیدقنبری» در رادیو کار میکردم، قرار شد در برنامههای موزیکال و شاد آواز بخوانم. از آن پس به خاطر خواندن در رادیو اسم «ژاله» را انتخاب کردم و به تدریج نام ژاله جای نام «شوکت» را گرفت.»
«من وقتی که با آقای «حمیدقنبری» در رادیو کار میکردم، قرار شد در برنامههای موزیکال و شاد آواز بخوانم. از آن پس به خاطر خواندن در رادیو اسم «ژاله» را انتخاب کردم و به تدریج نام ژاله جای نام «شوکت» را گرفت.»
اولین کار تئاتری «ژاله علو» در سال ۱۳۲۸ با «استپانیان» روی صحنه آمد.
«ژاله علو» در خصوص نقشآفرینی در فیلم «طوفان زندگی» گفت:
««از این فیلم چیز زیادی یادم نیست. داستان فیلم را «نظام وفا» شاعر معروف نوشته بود و دکتر «کوشان» هم فیلمبردار بود. محل کارمان منزل «ارباب جمشید» در باغ بزرگی در جوادیه تهران بود. یک صحنه هم در محل انجمن موسیقی ملی ایران گرفته شد. آنجا بود که آقای «بنان» و «مجد» آواز خواندند. اگر آواز را بشنوم یادم میآید ولی مطمئنم که «دیلمان» را در همین فیلم خواندند.»
««از این فیلم چیز زیادی یادم نیست. داستان فیلم را «نظام وفا» شاعر معروف نوشته بود و دکتر «کوشان» هم فیلمبردار بود. محل کارمان منزل «ارباب جمشید» در باغ بزرگی در جوادیه تهران بود. یک صحنه هم در محل انجمن موسیقی ملی ایران گرفته شد. آنجا بود که آقای «بنان» و «مجد» آواز خواندند. اگر آواز را بشنوم یادم میآید ولی مطمئنم که «دیلمان» را در همین فیلم خواندند.»
«ژاله علو» دربارهی اولین اجرای خود در برنامهی «داستان شب» گفت:
«اولین نمایشنامهای که من برای داستان شب کار کردم «دختر خورشید» نام داشت که نصرتالله محتشم آن را کارگردانی کرد. نویسنده برنامه «عزیزالله حاتمی» و گوینده آقای «مانی» بود. این برنامه از ابتدا ساعت ۱۰ شب و با همان آرم مشهور پخش میشد.»
«اولین نمایشنامهای که من برای داستان شب کار کردم «دختر خورشید» نام داشت که نصرتالله محتشم آن را کارگردانی کرد. نویسنده برنامه «عزیزالله حاتمی» و گوینده آقای «مانی» بود. این برنامه از ابتدا ساعت ۱۰ شب و با همان آرم مشهور پخش میشد.»
«ژاله علو» در رابطه با اولین کار هنری خود بیان داشت:
«اولین کار هنری من از پشت میکروفن رادیو زنده پخش شد. بعدها کم کم نمایشنامههای کوتاه نوشته شد و بازیگران تماشاخانه تهران آن را به صورت نمایشنامههای رادیویی تنظیم و اجرا کردند.»
«اولین کار هنری من از پشت میکروفن رادیو زنده پخش شد. بعدها کم کم نمایشنامههای کوتاه نوشته شد و بازیگران تماشاخانه تهران آن را به صورت نمایشنامههای رادیویی تنظیم و اجرا کردند.»
«ژاله علو» دربارهی ورود به حوزهی رادیو گفت:
«در دوران مدرسه، یکی از دبیران من خانم دکتر «طوسی حائری» نام داشت که ادبیات درس میداد و از انشاها و صدای من خوشش آمد و مرا به رادیو معرفی کرد؛ البته آن وقتها رادیو دو ساعت ظهر برنامه داشت و شبها هم موسیقی پخش میکرد. داستان شب هنوز وجود نداشت و تنها اخبار و مطالبی درباره جنگ متفقین پخش میشد. من کارم را با گویندگی و اعلام برنامهها آغاز کردم ولی قبل از آن از ما امتحان گرفتند.»
«در دوران مدرسه، یکی از دبیران من خانم دکتر «طوسی حائری» نام داشت که ادبیات درس میداد و از انشاها و صدای من خوشش آمد و مرا به رادیو معرفی کرد؛ البته آن وقتها رادیو دو ساعت ظهر برنامه داشت و شبها هم موسیقی پخش میکرد. داستان شب هنوز وجود نداشت و تنها اخبار و مطالبی درباره جنگ متفقین پخش میشد. من کارم را با گویندگی و اعلام برنامهها آغاز کردم ولی قبل از آن از ما امتحان گرفتند.»