- منظوم
- هنرمندان
- امیرعلی نبویان
- حواشی امیرعلی نبویان
حواشی «امیرعلی نبویان» (8 حاشیه)
کتاب «قصههای امیرعلی1» جزو پرفروشترین کتابهای پاییز 94 بودهاست.
نبویان موسیقی فولکور و نواحی ایران بهخصوص فولکور خراسانی را دوست دارد.
توپ پلاستیکی دولایه، نوار کاست، فیلمهای ویدئویی بتاماکس و ناصر حجازی، نوستالژیهای امیرعلی نبویان هستند.
در مورد علاقهاش به برنامهی «نود» میگوید: شاید با بعضی از رویکردهای این برنامه موافق نباشم، ولی بههرحال «نود» برنامهی مورد علاقهی من است. سعی کردم از روز اولی که این برنامه تولید شده آنرا از دست ندهم. حتی اگر قرار باشد از دست بدهم، مادرم نمیگذارد و قبل از شروع آن به من اطلاع میدهد و حتی تحلیل هم میکند. بیشتر علاقهی مادرم به برنامه «نود» به دلیل دعواهایی است که در برنامه اتفاق میافتد.
وی دربارهی شانس حضورش در برنامهی «رادیو هفت» گفت: زندگی من مثل زندگی بقیه آدمهای معمولی است. خیلی از اتفاقهایی که من از سر گذراندهام همهی آدمهای دیگر هم گذرانده اند. فرصتی که در اختیار من قرار گرفت میتواند در اختیار خیلیهای دیگر هم قرار بگیرد، اما اینکه بتوانم با منصور ضابطیان و محمد صوفی کار کنم فرصتی طلایی بود که مسعود فروتن آن را به وجود آورد. اما یک موضوع وجود دارد که برایم خیلی اهمیت دارد و از همه کسانی که مصاحبهام را میخوانند خواهش میکنم آن را به حساب غرور نگذارند؛ شما اگر بخواهید برنامهای بسازید که کسی آن را نگاه نکند باید آن را در شبکهی آموزش بسازید و ساعت 11 شب هم پخش شود؛ من در یک آیتم مهجور از چنین برنامهای فرصت پیدا کردم هفتهای 10 دقیقه قصه تعریف کنم. خدا خیلی خواست که اتفاق خیلی خوبی برایم بیفتد و از او ممنونم.
در مورد نظر خانوادهاش دربارهی فعالیت وی در زمینهی نویسندگی گفت:
پدر من از ابتدا موافق نبود که من در کلاسهای بازیگری ثبت نام کنم و دوستداشت مهندس شوم؛ اما من دوست داشتم علاقه خودم را پیگیری کنم اما مادرم از بچگی همیشه به من میگفت برو دنبال آن کاری که دوست داری. بعد از اینکه اولین اتفاق خوب برای من افتاد و پدرم با بازخورد عجیب مردم- که کارهایم را دوست داشتند- روبهرو شد خودش یکی از پر و پا قرصترین طرفدارانم شد.
پدر من از ابتدا موافق نبود که من در کلاسهای بازیگری ثبت نام کنم و دوستداشت مهندس شوم؛ اما من دوست داشتم علاقه خودم را پیگیری کنم اما مادرم از بچگی همیشه به من میگفت برو دنبال آن کاری که دوست داری. بعد از اینکه اولین اتفاق خوب برای من افتاد و پدرم با بازخورد عجیب مردم- که کارهایم را دوست داشتند- روبهرو شد خودش یکی از پر و پا قرصترین طرفدارانم شد.
وی دربارهی نقش کوتاهش در فیلم «خانه دختر» گفت: یک روز شهرام شاهحسینی، کارگردان این کار به من گفت: میتوانی که بخوانی؟ و من گفتم اگر منظورت از خواندن آن چیزی است که الان در پیادهروها از زبان هر کسی میشنویم، آره میتوانم و در این فیلم نقش یک جوان که هم پیانو مینوازد و هم میخواند را بازی میکنم.
نبویان در مورد علایق کودکیش میگوید: یکی از آرزوهای کودکیم این بود مثلا مجری یا گویندهی برنامهی «صبح جمعه با شما» بشوم. یا مثلا آرزوی دیگرم این بود که گزارشگر مسابقات فوتبال شوم. یادم میآید تمام فوتبالها را گزارش میکردم، صدای تلویزیون را میبستم و خودم شروع میکردم به گزارشکردن.