خانهای در تاریکی حکایت دختری است به نام ماه تابان که در ایل بختیاری بزرگ شده است. او از سالها پیش در پی مفقود شدن پدر و مرگ مادرش نزد پدربزرگش که رئیس ایل بختیاری است زندگی میکند. عطاءالدوله پدربزرگ مادری ماه تابان پیکی را به دنبال او میفرستد تا به تهران برود. ماه تابان که همیشه آرزومند آگاه شدن از سرنوشت پدر بود، این موقعیت را فرصت مناسبی می داند به تهران میرود...