- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی دایره زنگی (1386)
- حواشی فیلم سینمایی دایره زنگی (1386)
حواشی فیلم سینمایی «دایره زنگی» (10 حاشیه)
«دایره زنگی» پس از 25 روز در 24 سینما 300/318/523 تومان فروخت و بیشترین فروش روزانه آن جمعه 23 فروردین 87، 200/954/35 تومان بوده است.
در صحنهای از فیلم «دایره زنگی»، بر پشتبام آپارتمان و در خلوتی که میان باران کوثری و دوست پسرش ایجاد شده است، کوثری دستها را باز کرده و میگوید: «چقدر میدی که همین الان جلوی چشم همه، بذارم بیای بغلم و لبم رو روی لبت بگذارم؟
در صحنهای از فیلم «دایره زنگی» امین حیایی اقدام به فحاشی علیه شخصی که ماشینش را ربودهاند میکند و میگوید: «مادر ...» اما همسرش دست روی دهان او گذاشته و او را منصرف میکند؛ به دلیل آنکه «بچه تو ماشین نشسته ، زشته»!
فیلم «دایره زنگی» پر از صحنههایی است که «امین حیایی» و «نیلوفر خوشخلق» تماس بدنی طولانی مدت، جالب توجه تماشاگر و بینظیر در سینمای جمهوری اسلامی را با هم دارند. اذعان میگردد که به جهت زوجیت این دو در عالم واقع، تماسها وجه غیر شرعی ندارند.
در یکی از سکانسهای «دایره زنگی» بهاره رهنما با خانه همسایه پایینی تماس میگیرد و صدای خود را تغییر میدهد و یک پیغام میگذارد. امید روحانی پیغام را میشنود و با پسرش نیما شاهرخ شاهی درگیر میشود بدون آنکه Caller ID تلفنش را چک کند تا ببیند چه کسی زنگ زده است!!!
ساختار بصری «دایره زنگی» با تکنیک «دوربین روی دست» برای تعقیب بازیگران در صحنههای پرحرکت، پویایی فیلم را دوچندان کرده و این در حالیست که در فضای محدود آپارتمانی عموماً با کادرهای بسته (کلوزآپ و مدیومشات) مواجه هستیم.
ضرباهنگ تند و سرخوشانه فیلم «دایره زنگی» با تقطیع حسابشده سکانسها در یکدیگر عامل دیگری در جذابیت فیلم است.
تمامی تصادفات داستانی و سوءتفاهمات ایجادشده در فیلم «دایره زنگی» توجیه منطقی و قابل باور دارد؛ این امر نشان از وسواس و دقتنظر نویسنده و کارگردان دارد.
«دایره زنگی» با شناخت درست و واقعی از شرایط روز، موضوع "ماهـواره" را به عنوان عامل بغرنجی در خانوادههای سنتی و شبه روشنفکری مطرح میکند، با این رویکرد که خانواده ایرانی هنوز نتوانسته مابین ارزشهای سنتی-مذهبی خود و عوامل غیرقابل کنترل دنیای مدرن (ماهواره و اینترنت و...) تعادل و تعاملی برقرار کند.
فیلم «دایره زنگی» نخستین تجربهی بلند سینمایی «پریسا بختآور» در مقام کارگردانی است.
تهران - جمعه؛ محمد و شیرین تنها تا بعدازظهر فرصت دارند هزینه صافکاری ماشین تصادفی را که سوار آن هستند تامین کنند، شیرین جرات ندارد ماشین پدر را که یواشکی از خانه بیرون آورده و با آن تصادف کرده، با آن وضع به خانه برگرداند. آنها راهی خانه ای در آپارتمانی در شمال شهر میشوند تا با کاری که انجام میدهند، پول موردنیاز را تامین کنند. ورود آنها به آپارتمان اتفاقاتی را در پی دارد که ...