به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مسعود جعفریجوزانی
رای کاربر: 10
در زمستانی سخت، مردان دهکدهای فقیر برای کسب معشیت ده را ترک کردهاند. مش بهار تنها مردی که در ده مانده، بعلت بیماری مشروف به موت است. "رحمن" پسرش تصمیم میگیرد برای تهیه دارو به شهر برود. آقای "موسوی" معلم ده_ که یک پایش مصنوعی است_ و اسماعیل یکی از دوستان هم سن و سال رحمن همراه او میشوند. برف و س...
کارگردان: سعید حاج میری
رای کاربر: 10
دو منافق در یک خانه تیمی، مترصد دریافت پیام جهت انجام عملیات بعدی خود هستند. یکی نسبت به مواضع سازمان مسئله دارد و دیگری برای ادامه راه راسخ است. ماجرائی باعث میشود که این دو تصور میکند در محاصره نیروهای امنیتی هستند، لذا شروع به مقابله و آتش زدن اسناد و مدارک موجود در خانه مینمایند. در فرصتی که ...
کارگردان: علی ژکان
رای کاربر: 10
در روستائی بر دامنه کوههای شمال ایران، باران بی موقع باعث خرابی مزارع شالی و از دست رفتن محصول میگردد. "رضوانه" همراه با چهار فرزند یتیم خویش، همچون دیگر روستاییان درگیر این مشکل است، "رحمت" برادر او در سفری که به شهر دارد، "گلبوته" خواهرزاده نوجوانش را به همراه میبرد و در آنجا به "قدرت" دکان دار...
کارگردان: یدالله صمدی
رای کاربر: 10
روستای "حصار" از توابع "ارومیه" دو طایفه بر سر پدرکشتگی واهی، دچار اختلاف دیرینه هستند. دو طایفه که به بالادهی و پائین دهی شهرت یافتهاند روایت تازهای از اختلافات حیدری_ نعمتی را بازگو میکنند. پائین دهیها با فروش نمکگزاری کنار دریا، اتوبوسی خریداری میکنند. با ورود اتوبوس به حصار، بالادهیها کار...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 10
انفجار مواد شمیائی مرد چوپانی را که در مجاورت آن قرار گرفته، آلوده و بیمار میسازد. "عبدالله" برادر چوپان در مقابل اصرار اهالی روستا، که تصور کردهاند آنها دچار بیماری مسری لاعلاجی شدهاند به همراه همسر و فرزندش روستا را به قصد تهران ترک میکنند. در تهران چوپان با یاری یک همشهری مهاجر، در بیمارستان...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
رای کاربر: 10
در یک شهر غربی عدهای به وسیله تلفن تهدید به مرگ میشوند. پلیس وارد ماجرا میشود. قتلها طبق قرار صورت میگیرد. تیراژ روزنامه ورشکسته شهر بالا میرود. روزنامه خبرنگار ویژهای برای قتلها تعیین میکند. پلیس به همه مظنون است. توقف عملیات قاتل یا قاتلین پیش از همه روزنامه و خبرنگار ویژه را نگران میکند. ...
کارگردان: حجتالله سیفی
رای کاربر: 10
"مهری" و "امیر" بدنبال اختلافاتی از یکدیگر جدا میشوندف در حالی که کودک خردسال دارند. سالها بعد در تعقیب رویاهایش به سراب رسیده، در جریان انقلاب اندیشهاش صیقل میخورد و به دنبال سعادت خانواده، همسر و فرزندش برمیآید و سرانجام آنها را مییابد اما امیر او را نمیپذیرد. کودک که مهر مادری را دریافته، ب...
کارگردان: احمد بخشی
رای کاربر: 10
یک بازرگان که در همه سالهای فعالیتش مالیات خود را نیز نپرداخته و همواره مسائل مالیاتی خود را با رفع و رجوع سپری کرده، ناگهان با یک کارمند سختگیر روبرو میشود، بازرگان کوشش میکند که بهر طریقی مالیات خود را نپردازد، بدواٌ سعی در تطمیع کارمند مورد نظر دارد و چون توفیقی نمییابد به سراغ رئیس اداره می...
کارگردان: کیانوش عیاری
رای کاربر: 10
"محمدعلی" که در جریان تظاهرات زخم برداشته، به روستایش "محمدآباد" بازمیگردد. چندی بعد تصمیم میگیرد که با کمک "سیدرضا"_ دوست دوران کودکیاش_ و پدر وی قنات خشک شده روستا را که با حفر یک چاه عمیق خشک شده و کوچ و سرگردانی اهالی روستا را باعث گردیده، لایروبی کند. صاحب چاه عمیق از این تصمیم آنان آگاه شده...
کارگردان: مجید قاریزاده
رای کاربر: 10
پدربزرگ با خانوادهاش (پسرش حسین، عروسش فخری_ که هر دو کارمند بانک هستند_ و نوهاش محمد) در خانهای قدیمی زندگی سادهای دارند. ماجرا از آنجا شروع میشود که به "فخری" اطلاع میدهند که وامی برای تهیه مسکن به او تعلق گرفته است. از آن پس او به حسین اصرار می کند که آپارتمانی را خریداری و به آنجا نقل مکان...
کارگردان: حسن هدایت
رای کاربر: 10
"شوکا" یک یاغی فراری است که برای دستگیریاش جایزه تعیین شده است. او در حین فرار به اشخاص گوناگونی برخورد میکند که عدهای درصدد کمک به او و عدهای درصدد دستگیریاش هستند. شوکا بتدریج نسبت به مردم بدبین میشود و آنان را دشمن خود میپندارد. اما یک خانواده فقیر او را تحت پرستاری گرفته و از تحویل او به ...
کارگردان: سعید نادری
رای کاربر: 10
"میروس" که معمولاٌ خود را بازرگان و گاه عیار معرفی میکند در واقع به طراری مشغول است. او مورد تعقیب عیاری بنام "نادر" است. یک بار نادر پولهایی را که میروس به سرقت برده، میرباید تا به صاحبشان بازگرداند. ولی داروغه هر دو را گرفتار میسازد. نادر در فرصتی کیسه زر را برداشته و از زندان داروغه میگریزد....