به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمدرضا آهنج
رای کاربر: 7
«برادر جان» ملودرامی اجتماعی مذهبی است قصه برادر جان درباره حق الناس و عواقب آن است. این سریال از داستانی پیچیده و رمزآلود برخوردار است که در هر قسمت مخاطب را با گرهای تازه مواجه میکند
کارگردان: مهران مدیری
رای کاربر: 7
داستان ویلای من درباره پیرمردی ۹۰ ساله و پولدار است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی به دنبال وراث واقعی او است که به طور اتفاقی ارسلان و هدایت که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامی شوند و تصم...
کارگردان: سید داود میرباقری
رای کاربر: 7
کلهپزی که عشقش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمیکند دختری دارد که خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالفت پدر روبرو میشود. در ادامه یک تصادف منجر به فوت کلهپز و بازگشایی پرونده یک قتل میشود؛ کلهپز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این ت...
کارگردان: حسن میرباقری
رای کاربر: 7
حاج محمد علی زاهدی مشهور به ممدلی که سالهاست سنت تعزیهخانی را در شهرستان «بسطام» حفظ کردهاست، با نزدیک شدن زمان مرگش احساس میکند که خطا یا گناهی در گذشته باعث تنهایی و آشفتگی امروز او و دور افتادن فرزندانش از اصالتهاست...
کارگردان: رضا عطاران، محمود رضایی
رای کاربر: 7
هاشم آقا با خانوادهاش دریک شهرستان کوچک زندگی میکند و از راه تعمیر اتومبیل و اگزوز سازی امرار معاش میکند . تا اینکه به خاطر بیماری قبلیاش تصمیم میگیرد به تهران مهاجرت کنند تا هاشم آقا با کار بهتری که برایش پیدا کردهاند پولدار شود . در تهران با ماجراها و مشکلات فراوانی برخورد میکنند و متوجه می...
کارگردان: اصغر فرهادی
رای کاربر: 7
داستان به نقل از وبگاه سیمای ایران در مورد "گروه جدیدی برنامهساز، شامل چند جوان با روحیات مختلف است، که تولید برنامهٔ «در شهر» (از برنامههای اجتماعی پرمخاطب و موفق شبکهٔ تهران) را در دست گرفته، و در هر برنامه با پرداختن به موضوعی، گزارش تهیه میکنند، که این گزارش آنها را با داستانی پیوند میدهد."
کارگردان: رضا ژیان، مسعود فروتن، بیژن صمصامی
رای کاربر: 7
این سریال بر اساس وجه تسمیۀ مثلهای فارسی، در شش قسمت تهیه شده بود: [۱] علمعلم، درد علم / زری که نبود توی علم ناخوش خر خورده! عجب سرگذشتی داشتی، کلعلی! نه شیر شتر، نه دیدار عرب (تا مردم و ترا یاد است / دوستی من و تو بر باد است) تخممرغدزد، شتردزد می شود. قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقت...