به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ایرج قادری
رای کاربر: 10
غزل دلاویز و سورنا در یک دانشکده تحصیل می کنند و هر دو شاعرند. غزل ناراحتی چشمی دارد و با شدت یافتن بیماری، از تحصیل در دانشگاه انصراف می دهد و بعد از مدتی بینایی اش را از دست می دهد سورنا که نگران سرنوشت غزل شده به سراغ او می رود تا در درس های دانشگاهی کمکش کند و به تدریج بین آن ها علاقه ای ناگفته ...
کارگردان: ندارد
رای کاربر: 10
این برنامه با رویکرد اقتصاد و کودک (آشنایی با هوش اقتصادی، سرمایه گذاری، اخلاق کسب و کار، حقوق و تکالیف شهروندی، پس انداز و...) با هدف آموزش مسائل اقتصادی و فرهنگی به کودکان فعالیت خود را شروع کرده است.
کارگردان: فرزاد مؤتمن
رای کاربر: 10
استاد جوان دانشگاه زندگی آرام و سرشار از انزوای خود را با تدریس ادبیات و مطالعه کتاب پر کرده و جز مادرش و یک کتاب فروش، دوستی ندارد. او که شبها عادت به پرسه زدن در خیابان ها دارد، شبی متوجه دختری می شود که ساک به دست گوشه ای ایستاده و راننده ای مزاحمش است. دختر به استاد پناه می برد و این سرآغاز آشنا...
کارگردان: مهدی جعفری
رای کاربر: 10
مستند بلند "قصه ها" با نگاهی به زندگی "هوشنگ مرادی کرمانی" نویسنده موفق ادبیات کودک و نوجوان ایران و خالق آثاری از جمله قصه های مجید، شما که غریبه نیستید، خمره، مربای شیرین و ... می پردازد که در آن، بخش هایی از دوران کودکی و جوانی ایشان بازسازی شده و ما را با مشکلات دوران کودکیش درگیر می کند. دورانی...
کارگردان: ایرج طهماسب
رای کاربر: 10
کلاه قرمزی پس از سالها در امتحانات مدرسه اش قبول می شود و به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی می شود طوری که حتی تصویرش از تلویزیون نیز پخش می گردد. حالا بنا به قولی که داده شده آقای مجری باید برایش یک دوچرخه بخرد ولی او توانایی مالی ندارد. در همین زمان تلفنی از سوی عموی کلاه قرمزی که قرمزی بزرگ نام دا...
کارگردان: بهروز افخمی
رای کاربر: 10
خواب اولیه راوی مربوط به یک گردش شبانه است در ساحل زاینده رود، به همراه پدر، گلچین و چند مرد جوان دیگر. در خانه ای که راوی در آن سکونت دارد، خشایار و حمید هم زندگی می کنند؛ اولی در تلاش است تا منظومه طولانی اش را به سرانجام برساند و دومی در تدارک ازدواج است. راوی که قصد دارد کابوس های دائمی اش را یا...
کارگردان: محسن محسنینسب، سید محمدرضا عالیپیام
رای کاربر: 10
موشو پسری 10 ساله ریز نقش پدرش مرده و با مادرش زندگی می کند. مادر موشو در قبرستان کرمان، روی قبرها آب می ریزد و موشو نیز با تنبک پدرش که تنها ارث اوست در کوچه و خیابان تنبک زنی کرده ارتزاق می کند. روزی مأمورین شهرداری در حین جمع آوری بساط دست فروشها و دوره گردها موشو را نیز جلب کرده به کلانتری می بر...