به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مهران غفوریان
رای کاربر: 10
در این سریال، در فالب روایتی طنز، زندگی قشرهای مختلف شهر در کنار یکدیگر به تصویر کشیده شده است.تمام داستان در یک آپارتمان میگذرد که چند همسایه در آن زندگی میکنند؛ از جمله یک دکتر و پسرش، زن و شوهری جوان و پیرزنی تنها.
کارگردان: مسعود نوابی
رای کاربر: 10
مردی که همسر خود را از دست داده است، پس از درگیرشدن یکی از پسرانش با همکلاسی خود، با مادر همکلاسی پسرش که او نیز همسرش را از دست داده است آشنا میشود و این دو تصمیم به آغاز زندگی مشترک میگیرند ولی فرزندان ایشان با این وصلت موافق نیستند و...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 10
مرد جنوبی به نام قاسم است که همراه با همسر و فرزندش تصمیم به کوچ گرفته ولی راهی که انتخاب میکند مخاطراتی برایشان بههمراه میآورد. او با همراه کردن اقوام و آشنایانش بهعنوان مسافران هواپیما، در میانهراه هواپیما را به اختیار گرفته و خلبان را وادار میکند آنها را به خارج از مرزها ببرد. اما همه چیز ط...
کارگردان: فریدون جیرانی
رای کاربر: 10
میهن مشرقی استاد دانشکده معماری پس از بیست و شش سال زندگی با شوهرش به سبب ناسازگاری فکری و رفتاری با پادرمیانی دخترش (ستاره) از همسرش جدا میشود. سپس به خانه قدیمی پدریش اسباب کشی میکند و با دخترش و دایه اش (آفاق) زندگی تازهای را آغاز میکند. زندگی تازه او با آمدن مانی معترف دانشجوی رشته معماری در...
کارگردان: اکبر خامین
رای کاربر: 10
زن و شوهر جوانی همراه با فرزندشان زندگی خوشی را میگذرانند. حادثهای باعث میشود تا زن به زندان بیفتد. تلاشهای مرد برای آزادی همسرش با مشکلاتی همراه میشود که...
کارگردان: حمیدرضا صلاحمند
رای کاربر: 10
دختر و پسر جوانی که در همسایگی هم زندگی میکنند و قرار ازدواج گذاشته بودند با مخالفت پدر دختر بهدلیل جانبازی پسر جوان که سعید نام دارد روبهرو میشوند. زمانه که از سخت گیری های خانوادهاش به تنگ آمده، به سعید پیشنهاد فرار و بعد ازدواج میدهد ولی سعید قبول نمیکند. خانواده زمانه برای اینکار بهاین...
کارگردان: مجتبی راعی
رای کاربر: 10
دوران نوجوانی حضرت امام (ره) و مسائل و وقایع تاریخی همزمان با این دوران دنبال میشود.
کارگردان: مجید بهشتی
رای کاربر: 10
مه بانو دختری زیبا وروستایی که بعد ازسی سال با خانوادهاش به روستای اجدادی خود وارد میشود و اکبر پسردایی وی که عقب افتاده ذهنی است عاشق وی میشود و قصد ازدواج با او را دارد ولی مه بانو امتناع میکند.