به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مانی حقیقی
رای کاربر: 10
داستان از مجلس عروسی مرجان آغاز میشود. در میانههای عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی باعث میشود تا دوست او (مجید) خیال کند او تیر خورده است. مجید لباسهای داوود را در میآورد و او را به داخل اتاقی م...
کارگردان: تهمینه میلانی
رای کاربر: 10
یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند، پس از سالها مشاور خانوادهی خود را بطور اتفاقی در فرودگاه ملاقات میکنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سالهایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور به سر میبرد، مرور میکنند...
کارگردان: حامد محمدی
رای کاربر: 10
اصلان اگر میدانست گرفتن ویزا این همه دردسر دارد، اصلا عاشق نمیشد.
کارگردان: محسن منشیزاده
رای کاربر: 10
پیرمردی در خواب برادرش را می بیند که به او کارهای بدش از جمله نزول خواری و سر راه قرار دادن بچه هایش را یادآور می شود. پیرمرد ده روز مهلت می یابد تا جبران مافات کند. از از پرستارش درخواست کمک می کند و . . .
کارگردان: وحید جلیلوند
رای کاربر: 10
کاوه نریمان یکی از پزشکانِ پزشکی قانونی در محل کارش با جسدی مواجه میشود که وی را پیش از این میشناخته است.
کارگردان: احسان بیگلری
رای کاربر: 10
خسرو نام پسر جوانی است که به بیماری اختلال دو قطبی مبتلا است و برای درمان این بیماری مجبور شده چند هفتهای در خانه برادر بزرگتر خود به سر ببرد...
کارگردان: مرتضی فرشباف
رای کاربر: 10
هما پرستار مجرب بیمارستان پیشنهاد شب کاری و مراقبت از خانم مسنی را میپذیرد. اولین روز کاریش اولین برف سال میبارد. در تمام طول این 10 روز مراقبت نه برفی میآید و نه او میتواند بخوابد...
کارگردان: کاوه سجادیحسینی
رای کاربر: 10
شکوفه و پیمان زوج جوانی هستند که مرتکب دزدی شدهاند و به بندر انزلی میروند تا شخصی را ملاقات کنند، غافل از اینکه طمع آنها پرخطر است...
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
رای کاربر: 10
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: ایرج قادری
رای کاربر: 10
داستان مردی است که از قدرت و وضعیت مالی خوبی برخوردار است اما اتفاقی باعث دگرگونی و تحول در زندگی او می شود...
کارگردان: ابراهیم ایرج زاد
رای کاربر: 10
در این فیلم نهاد خانواده و مهاجرت از شهرستان به تهران و مشکلات و سختیهایی که این مسیر دارد، به تصویر کشیده شده است.