به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: کیومرث پوراحمد
رای کاربر: 9
قصههای مجید به زبان صمیمی و دوستداشتنی نگارش شدهاست و روایتگر لحظاتی از زندگی نوجوانی به نام مجید است.
کارگردان: امرالله احمدجو
رای کاربر: 9
داستان این سریال درباره راهزنی معروف به نام مرادبیگ است که رفته رفته در طول داستان متحول و به فردی صالح تبدیل میشود.
کارگردان: یدالله صمدی
رای کاربر: 6
«خسرو» و «علیرضا» در یکی از محلات تهران زندگی مجردی سادهای دارند. روزی کالسکهی یک بچهی یکساله به نام «پریسا» که در سرازیری پارک رها شده، پس از طی چند خیابان و کوچه در مقابل خانهی «خسرو» و «علیرضا» متوقف میشود. آنها به تصور اینکه بچه سر راهی است، چند روزی از او نگهداری میکنند. تا اینکه «مهری» ...
کارگردان: محسن شاهمحمدی، علی نقیلو
رای کاربر: 5
این سریال تحت 50 عنوان کلی به داستانهای مختلف دربارهی موضوع اعتیاد و مواد مخدر میپردازد. یکی از مشهورترین عنوانهای آن «برگریزان» است که خود در ۲۰ قسمت تهیه شده. داستان آن دربارهی علی است که مدتهاست به دختر یکی از همکارانش علاقهمند گشته و به دنبال فرصتی میگردد تا احساس درونیاش را بیان کند. ...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 2
محمود، شوهر مریم بانو، برای پیوستن به یک زن جوان مطلقه همسرش را ترک می کند و به امارات متحده عربی می رود. بانو ـ که زنی اهل ذهن و شعر و فرهنگ است ـ از روی دلسوزی و برای یافتن همدم، کرمعلی باغبان همسایه و هاجر همسر مریض احوال باردارش را که اتاق محل سکونتشان را از دست داده اند، به خانه خود دعوت می کند...
رای کاربر: 5
دلشاد، یک قاچاقچی در خیابان، در حال مبارزه با برخی مسائل مالی است و نمی تواند اجاره اش را پرداخت کند. به این ترتیب، او به ناچار تلاش می کند تا راه های جدیدی را برای کسب پول، اما هر بار شکست بخورد. تنها یک راه غیر معمول و وسوسه انگیز پیش از او وجود دارد؛ که او را بزرگترین و عجیب ترین چالش زندگی خود ر...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 1
قرار است عروسی «امیر»با «مریم» برگزار شود. شهر به خاطر موشکباران دشمن خالی از سکنه میشود. «امیر» که مأمور خنثی کردن موشکهای عمل نکرده است، اصرار دارد که مراسم عروسی هرچه زودتر برگزار شود. اما همه مخالفند؛ چون میبینند کسی نیست که در عروسی شرکت کند. از طرف دیگر خطر همه را تهدید میکند. علیرغم همه...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 1
رضا توسط دوست دورهی جوانیاش صادق خان به تهران دعوت میشود. بیست سال پیش، رضا سه روز قبل از عروسی با طلعت به زندان افتاده و پس از آزادی در شوشتر مانده است. رضا پس از ورود به تهران به دست چند مرد زخمی میشود و خود را به محل کار طلعت در یک خیاط خانه میرساند، و طلعت و دخترش نگین را ملاقات میکند...