به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 9
رحمان مشکلات مالی بسیاری دارد و قصد دارد از مدیرعامل شرکت آقای جالوسی کمک بگیرد ولی آقای جالوسی چکی برای سال ۱۴۰۰ میکشد و …
کارگردان: مهران مدیری
رای کاربر: 9
هوشنگ معلم ساده و باشرافتی که به زندگی خود قانع است و چشمداشت زیادی به مال دنیا ندارد٬ اما ناخواسته در مسیری قرار میگیرد که زندگیاش تغییر میکند و وارد جریان اختلاس و کلاهبرداری میشود. او به شکل غیر منتظرهای صاحب مال و منال و ثروت بادآوردهای میشود و از شخصیت قبلی خود فاصله میگیرد.
کارگردان: مجید صالحی
رای کاربر: 9
«سالهای دور از خانه»، این سریال کمدی، اسپینآف (Spin-off) مجموعه پرمخاطب «شاهگوش» است که در آن، داستانهای جذابی از خنجری و زهره، دو شخصیت دوستداشتنی سریال روایت میشود.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 9
داستان یک فروند هواپیمای ترابری ایرانی است که از ایران عازم فرودگاه دمشق میشود. هادی حجازیفر و بابک حمیدیان، خلبان و کمکخلبان هواپیما و پدر و پسر هستند. آنها در کنار یکدیگر قرار است یک محموله بشردوستانه را از ایران به سوریه منتقل کنند. پدر و پسر خلبان در سوریه میان تروریستهای تکفیری به دام افتاد...
کارگردان: کریم امینی
رای کاربر: 9
چرا هرچی دشمن زنه بعد از یه مدت تو زرد از آب در میاد و میشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟؟!!
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 9
ناصر و خانوادهاش به سفری سیاحتی به برزیل دعوت میشوند. آنجل، دختری برزیلی، او را با نامزد سابق خود اشتباه میگیرد و…
کارگردان: سهیل بیرقی
رای کاربر: 9
داستان یک زن خلافکار حرفهای به نام آذر است که با وجود همه هشدارهایی که آدمهایش به او میدهند و او را از کار کردن در شرایط خطرناک فعلی بر حذر میدارند، آذر با سماجت و اصراری عجیب دست از کارهای خلافش نمیکشد و هرچند میداند هر یک از مشتریهایش میتوانند پلیس باشند، باز هم به کارش ادامه میدهد...
کارگردان: سعید روستایی
رای کاربر: 9
خانوادهای در تدارک مراسم عروسی دختر خانواده، سمیه، هستند؛ اما اتفاقاتی روابط خواهران و برادران را سرد میکند که درنهایت باعث ماجراهایی میشود...
کارگردان: رامبد جوان
رای کاربر: 9
ما به این ته سیگار رژ لبی مشکوکیم. اما این به ما کمکی نمیکنه!
کارگردان: بهرام توکلی
رای کاربر: 9
تو میدونی من از چیه مارادونا خوشم میآد؟ از اینکه تو زندگیش هیچوقت واقعیت و رویا براش مرز نداشت، وقتی بازی میکرد با همه وجودش بازی میکرد، پرواز میکرد، بازی نمیکرد، وقتی معتاد شد یه کوه کوکائین میریخت جلوش د بکش همه چیزو تا تهش میرفت، خودشو لوس نمیکرد... همهاش برای این بود که واقعیت و رویا ب...