به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حمید نعمتالله
رای کاربر: 5
داستان دختری که خانوادهای فقیر دارد، از خانه گریخته و همراه با دوستانش خانهای اجاره کرده، که اجاره آن را نپرداخته و صاحبخانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر که در یک بوتیک کار میکند، به بهانه دادن شلوار مورد علاقه اتی به او، سعی می کند که به او کمک کند...
کارگردان: آرش معیریان
رای کاربر: 5
امیر مرادیان تنها پسر یک خانواده ثروتمند در روابط اجتماعی و خانوادگی با مشکل روبه روست. پدرش یک مدیر دولتی است با اعتقادهای سفت و سخت، که با مادرش که علاقه ای به این زندگی ندارد متارکه کرده و مادر امیر هم همراه با دخترش در خارج زندگی می کند. او هم از زندگی در ایران خسته شده و از سویی نیز مادرش مقدما...
کارگردان: بهزاد بهزادپور
رای کاربر: 5
در کنار ریل قطار، دختر خردسال در میان کودکان گل فروش که به رزمندگان گل می فروشند، ساکت و بی صدا ایستاده، دخترک دسته گلش را نمی فروشد، بلکه شهید عملیات آینده را از میان رزمندگان پیدا می کند و دسته گلش را به او هدیه می دهد. دخترک خود نیز شاخه گلیست که پدر شهیدش در این روستا جا گذاشته است. یک شب در کنا...
کارگردان: بهزاد بهزادپور
رای کاربر: 5
دو کبوتر بر بام خاکریزی ظاهر می شوند. فیلمبردار و کارگردانی آنها را می بینند اما فردای آن روز با حیرت تمام، پرهای آن دو کبوتر را در زیر خاک می یابند. فیلمبردار و کارگردان با ناباوری می گریند و می سوزند و پریدن را آرزو می کنند ...
کارگردان: بهزاد بهزادپور
رای کاربر: 5
مسلم در شهری شلوغ، غریب و بی کس مانده، زخمی برجگر دارد و غمی در دل و انتظاری تلخ در چشم ... که این فراق دردناک کی به پایان می رسد؟ ... مسلم پس از آموختن رسم عاشقی فراقش به وصال می انجامد.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
رای کاربر: 5
محمود شوکتیان برای جلسه نقد و بررسی آخرین کتابش به نام «مزرعه پدری» به اهواز دعوت شده تا در یک همایش ادبی درباره ادبیات جنگ سخنرانی کند. او در زمان جنگ همسر و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده، اما در خیال خود آنها را زنده می پندارد و در این سفر نیز در ذهن خود با آنها همراه است. محمود شوک...
کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
رای کاربر: 5
رحمان پسری سرراهی است که از همان کودکی در روستا زندگی کرده و بزرگ شده است. هر سال در نیمه شعبان او برای ادای نذر ده ساله اش ـ که امسال آخرین سال آن است ـ راهی قدمگاه می شود. اما با رسیدن به این زیارتگاه رحمان خوابی می بیند که زندگی او را متحول می کند. او برای یافتن پدر و مادرش دوباره به روستا برمی گ...