هستی

کارگردان: حسن فتحی

رای کاربر: 10

سریال «شهرزاد»، به کارگردانی «حسن فتحی» و بازی «ترانه علیدوستی»، «شهاب حسینی» و «مصطفی زمانی» یک سریال عاشقانه است که برای پخش خانگی تولید شده است. داستان سریال شهرزاد از زمان کودتای ۲۸ مرداد به بعد اتفاق می‌افتد و بیشتر مضمونی رمانتیک دارد و می‌توان آن را ملودرامی عشقی جنایی تعریف کرد

کارگردان: جمشید محمودی

رای کاربر: 10

سایه بان قصه‌ی زندگی امروز ما و شما است. ۲ رفیق که در منطقه ای کارگرنشین بزرگ شده‌اند تا پای جان تلاش می‌کنند که چراغ خانه‌هایشان را روشن نگه دارند. ایستاده‌اند در برابر سرنوشت سرکش. عشق و ایمان، خون می‌شود در رگ هایشان تا از پا نیفتند و دلخوش بمانند به رحمت خدا و فرداهای بهتر، اما زخمی در راه است؛ ...

کارگردان: محمدهادی کریمی

رای کاربر: 10

این فیلم یک کمدی موقعیت از زندگی تراژیک فردی است که می‌بایست علی‌رغم خواست درونی‌اش همرنگ با مردم پیرامونش زندگی کند.

کارگردان: محمد پرویزی

رای کاربر: 10

قصه مسافرانی که بارها بیشتر از وزن چمدان‌هایشان خاطره حمل می‌کنند. اسیر اتاق‌ها، راهروها و لابی‌ها میان خود و میان دیگران.

کارگردان: محمد حمزه‌‌ای

رای کاربر: 10

برای خودم فکرهایی داشتم آرزو داشتم می خواستم قهرمان بشم می خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل میکنه رو کنار بزنم، خوبه.

کارگردان: مانی حقیقی

رای کاربر: 10

داستان از مجلس عروسی مرجان آغاز می‌شود. در میانه‌های عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد می‌شوند و میهمانان هم فرار می‌کنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی باعث می‌شود تا دوست او (مجید) خیال کند او تیر خورده است. مجید لباس‌های داوود را در می‌آورد و او را به داخل اتاقی م...

کارگردان: سروش محمدزاده

رای کاربر: 10

آنها نمی‌دانستند اتفاقی می‌افتد که چهارشنبه را برای‌شان روزی متفاوت خواهد کرد...

کارگردان: جلال دهقانی‌اشکذری

رای کاربر: 10

سریال تلویزیونی که در سال 57 در یزد اتفاق افتاده و درباره زندگی سعید است که به یزد منتقل می‌شود در خانه سید جعفر از بازاریان انقلابی شهر سکونت میکند، سعید در شهربانی زیرنظر سرهنگ جهانپور خودخواه , ظالم کار میکرد، آفاق دختر سرهنگ با پدر و همسر پدرش زندگی عذاب‌آوری را میگذراند وی با کمک سعید و سیدجعفر...

کارگردان: جواد افشار

رای کاربر: 10

اردلان تمجید ۲۰ سال پیش، پس از رها کردن نامزد سابق خود، با زنی متمول به نام رعنا ازدواج می‌کند. پس از مدتی این ازدواج به جدایی رسیده و بعد از آن، اردلان از فرزندانش سرپرستی می‌کند اما در می‌یابد که فاصله زیادی از لحاظ اجتماعی با دخترش، رها، پیدا کرده‌است.