به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: Mark Mylod
رای کاربر: 1
آليس زني است که دوست پسر سابقش دارد و بازنده است. اکنون او معتقد است که او نمیتواند یک پسر خوب پیدا کند. اما هنگامی که او در یکی از ایشان قرار می گیرد که اکنون "شاهزاده جذاب" است، تصمیم می گیرد که همه ایشان را ببیند تا ببینند که آیا هر کدام از آنها برای بهتر شدن تغییر کرده است. هنگامی که او مشکل پید...
کارگردان: Nuri Bilge Ceylan
رای کاربر: 1
روزی روزگاری آناتولیا روایتی است از تلاش های چندین نفر شامل ماموران دادگستری و پلیس، عده ای از افراد محلی، یک پزشک و یک متهم به قتل به نام کنان که در تپه های آناتولی در پی یافتن محل دفن جسد مقتول هستند...
کارگردان: آرش معیریان
رای کاربر: 1
ماه پیشونی قصه ها توسط آدم هایی ربوده می شود بچه های مهد کودک از گروه فیتیله ها می خواهند که ماه پیشونی را پیدا کرده و به قصه ها برگردانند. فیتیله ها با هم مشکلات شخصی اما برای کمک به بچه ها و کتاب های قصه ماه پیشونی را از دست آدم های منفی از دنیای فانتزی نجات دهند.
کارگردان: خسرو معصومی
رای کاربر: 1
این فیلم داستان مرد رزمندهای است که پس از سالها اسارت در هنگام بازگشت به منزل با ازدواج همسرش روبه رو میشود.
کارگردان: سیدجواد میرهاشمی، کریم فیضی
رای کاربر: 1
این مستند به زندگی و آثار دکتر غلامحسین دینانی میپردازد...
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 1
داستان زندگی پسر خردسالی را به تصویر میکشد که در ارتباط با مسائل و مشکلاتی که خانوادهاش با آن دست و پنجه نرم میکنند، انشایی را به نگارش در میآورد که این متن آغاز ماجراهایی جدید در زندگی او میشود …
کارگردان: میشل آزاناویسوس
رای کاربر: 1
داستانی عاشقانه، بازیگری رو به زوال، مردی که سوپر استار سینمای کشورش، فرانسه، است اما این روز ها مشکلاتی برایش پیش آمده که او را به سمت سقوط می کشاند. اما در این بین بر سر راه او، در میان تمام مشکلاتش، دختری پیدا می شود که پایه های زندگی اش را با عشقش می لرزاند. اما این عشق به چه قیمتی است؟ به قیمت ...
کارگردان: رضا درمیشیان
رای کاربر: 1
بغض داستان تلخ مهاجرت است. ماجرای پرتنش عشق و نفرت و داستان دو روایت از دو مقطع زندگی حامد و ژاله در استانبول است. ژاله و حامد دو جوان از نسل سوم مهاجران ایرانی هستند که ناخواسته تن به مهاجرت دادهاند.[۵] روایت اول: حامد سر جوان ایرانی گرافیتی کاری در ترکیه، که کارش کشیدن نقاشیهای خیابانی است، م...
کارگردان: سیاوش اسعدی
رای کاربر: 1
گذار به ضرب شمشیر یک دلاور از پا درآیم، پولاد در قلب و لبخند بر لب. زمانی چنین گفته بودم، ولی تقدیر چه بازی ها که ندارد، میدان جنگ من فاضلاب گند خیابان بود و خصم من یک گاری با باری هیزم. بسیار منطقی است، من همه چیزم را از دست داده ام، حتی مردنم را…