به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: Robert Luketic
رای کاربر: 6
خانم «ابی ریتچر» (کاترین هیگل) یک عاشق دلخسته و تهیه کننده برنامه های تلویزیونی است که زمان بسیاری را در زندگی صرف پیدا کردن جفت مورد نظر خود کرده است اما با تمام ناامیدی هنوز تنهاست و هنگامیکه توسط رئیسان خود مجبور به همکاری با یک مجری مشهور بنام «مایک» (جرالد باتر ) آشنا می شود...
کارگردان: بهروز افخمی
رای کاربر: 6
داستان فیلم به ماجرای نطق خمینی در روز شروع جنگ و تلاش عدهای از تلویزیونیها برای رساندن به موقع پیام برای پخش بر میگردد که در بین راه گرههایی در کارشان رخ میدهد.
کارگردان: سیدمسعود اطیابی
رای کاربر: 6
قصه فردی به نام بهرام را روایت میکند که در یک حادثه، دچار مرگ مغزی میشود و با یک معجزه دوباره به زندگی برمی گردد.
کارگردان: اسماعیل رحیمزاده
رای کاربر: 6
«مسافر ارغوان» داستان فرمانده گردانی به نام سیدمرتضی است که سالها پس از پایان جنگ، برای پیدا کردن یکی از افرادش، با گروه تفحص عازم جنگلهای ایلام میشود...
کارگردان: مهدی رحمانی
رای کاربر: 6
پسری همراه مادرش در یک روستا زندگی میکند. او که پدرش را از دست داده، ناچار است همراه با مردی که به زودی ناپدریاش میشود به تهران سفر کند. در تهران برای آنها اتفاقهای مختلف میافتد.
کارگردان: حسن هدایت
رای کاربر: 6
در زمان حضرت موسی می گذرد.عامیل و آشل دو پسر عمو هستند که می خواهند با دختر زیبای قوم آنائل ازدواج کنند. اما وقوع یک قتل, آرامش و آسایش قبایل و طوایف قوم یهود را بر هم می زند. این داستان با ماجرای معروف گاو قربانی در دوران پیامبری حضرت موسی گره می خورد.
کارگردان: مجتبی محمدی
رای کاربر: 6
زندگی کوچ نشینی طوایف ترکمن ساکن در شمال شرقی استان گلستان، طی دهه های اخیر تغییر یافته است، اما نقش مایه هایی که در دست بافته های آنها می توان یافت زبان بصری خاصی که یادگار فرهنگ کوچ نشینی و انس با طبیعت است را به همراه دارد.
کارگردان: سپیده فارسی
رای کاربر: 6
مرتضی پس از رهایی از زندان و از کف رفته دیدن زندگی خانوادگی اش در تهران راهی شمال کشور می شود تا به کشف حقایق فراموش شده گذشته به ظاهر تاریک اش بپردازد.
کارگردان: محمدرضا عرب
رای کاربر: 6
سه جوان پایین شهری با نام های علی، مهری و محسن میخواهند رابین هود های ایرانی باشند . آنها تصمیم میگیرند که از نزول خودروها و پولدارهایی که خودشان تشخیص می دهند و پولشان حلال نیست پول بدزدند و به فقرا بدهند…
کارگردان: جواد مزدآبادی
رای کاربر: 6
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام با پسر متوفی از سکانسهای جذاب فیلم است.
کارگردان: محمدجواد کاسهساز
رای کاربر: 6
نفر دهم: ناصر که دلال و واسطه خرید اعضاء بدن انسان است ماموریت پیدا می کند تا برای پدر نادر که در بیمارستان بستری است یک قلب پیدا کند ، ناصر به طور اتفاقی با دختر یکی از بیمارانی که اهدا کننده است آشنا می شود ولی …...