به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمدحسین لطیفی
رای کاربر: 2
یک مرد جوان خرمشهری در سال 1359 برای اینکه خواهرش بهدست عراقیها نیفتد چالهای در باغچه خانهشان حفر و او را در این چاله پنهان میکند تا به طور موقت از گزند عراقیها که خانه را محاصره کردهاند در امان بماند.
کارگردان: مصطفی رزاق کریمی
رای کاربر: 2
امیر زندی که مدیر عامل یک شرکت بستنیسازی است و دکتر سیمین معتمد، زوجی از طبقه مرفه جامعه هستند که زندگی گرم و پرشوری ندارند. نداشتن فرزند یکی از این مشکلات آنها است. سیمین که پزشک است یک بار باردار شده اما فرزندش را از دست داده و دیگر نمی خواهد بچه دار شود. امیر در اثر حادثهای با ندا طلوعی آشنا می...
کارگردان: مهرداد میرفلاح
رای کاربر: 2
شادی پارسی خواستگاری آرش سپهری را رد می کند تا برای استفاده از بورسیه دانشگاه کمبریج به لندن برود. ده سال بعد...
کارگردان: پوران درخشنده
رای کاربر: 2
نگار که دختر جوانی است که قصد ازدواج با مردی به نام ایمان دارد، میفهمد که او تعهدی در زندگیاش دارد که نمیتواند آن را به خاطر ازدواج، نادیده بگیرد. نگار دچار تردید میشود. آیا به ایمان حق دهد و آینده زندگی مشترکشان را با نفر سومی تقسیم کند و یا...
کارگردان: مسعود نوابی
رای کاربر: 2
دو جوان که برای سرقت به خانهای در شمال شهر میروند که در جریان اطلاعاتی از صاحب خانه قرار میگیرند و...
کارگردان: فریدون جیرانی
رای کاربر: 2
بازگویی زندگی یک دختر سالم با یک بیمار روانی ثروتمند است که همدیگر را در حین رانندگی در پل پارکوی تهران ملاقات می کنند و خیلی زود با یکدیگر ازدواج می کنند. پل پارکوی تهران برای کوهیار هدایت صرفا بخشی از یک بزرگراه نیست بلکه پلی است به سوی رها روانبخش. پلی که کوهیار فکر می کند با حرکت خلاف جهت روی ...
کارگردان: قاسم جعفری
رای کاربر: 2
ساره و سوده، خواهرانی که والدین شان را در زلزله از دست داده اند زندگی خوبی در کلبه ای در کوهستان های شمالی دارند. ساره مرد جوانی به نام پارسا را که راهش را گم کرده به کلبه می آورد. پارسا فردا از آنها جدا می شود اما به علت مصرف قرص های روان گردان...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 2
فرشته سازگار و همسرش فرهاد به ایران بازمیگردند. فرشته در فرودگاه متوجه میشود که همسرش در ایران زن و بچه داشته و متهم به کلاهبرداری است. او با یک راننده تاکسی به نام فریدون آشنا میشود و فریدون به گمان این که او دختری خارجی است، فرشته را با خود به خانه میبرد...