به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مجیدرضا مصطفوی
رای کاربر: 10
یه روده راست تو شکمش نیست، یادت رفته تو چشممون زل میزد دروغ میگفت. اون برگرده همه را عاصی میکنه ... .
کارگردان: محسن دامادی
رای کاربر: 10
«همه چی عادیه!» مضمونی اجتماعی با رگههایی کمدی دارد و داستانی از مشکلات روز جامعه را روایت میکند.
کارگردان: سید روحالله حجازی
رای کاربر: 10
فرهاد و هاله فصل جدید زندگی خود را آغاز کردهاند و این سرآغاز تغییرات دیگری است که آنها را در مواجهه با مسائل جدیدی قرار میدهد.
کارگردان: منیر قیدی
رای کاربر: 10
«ویلاییها» قصه خانوادههای فرماندههان سپاه و ارتش در سال 1365 است. عزیز زن 50 سالهای است که همراه نوههایش وارد مجموعه ویلاها میشود. الیاس نیز راننده بسیجی است که هر وقت وارد مجموعه میشود همه نگران این میشوند که شاید خبر شهادت یکی از فرماندهان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران...
کارگردان: مرتضیعلی عباسمیرزایی
رای کاربر: 10
زهره در راه منزل احساس میکند کسی او را تعقیب میکند. او فرار کرده و همین عامل باعث میشود تا او در یک سانحهی تصادف فوت کند. پرویز (همسر زهره) بعد از 6 سال، برای اولین بار، با ضمانت رئیس زندان به مدت 72 ساعت به مرخصی میرود تا زهره را دفن کرده و در مراسمش شرکت کند. اما او دغدغهاش چیز دیگریست...
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
رای کاربر: 1
این فیلم داستان دو زوج را روایت میکند که برای ثبت ازدواج به محضر میروند ولی شلوغی محضر عاملی میشود برای رخداد اتفاقی غیرمنتظره و در نهایت گره خوردن زندگی این دو زوج به یکدیگر!
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 1
این فیلم با مخاطب قرار دادن خانوادههای ایرانی به خصوص دانش آموزان و نوجوانان تلاش دارد تا فرهنگ حمایت از کالای ایرانی را به آنان آموزش دهد.
کارگردان: مصطفی تقی زاده
رای کاربر: 10
آدمهای عجیبی هستیم... امروزمون با فردا خیلی فرق میکنه...
کارگردان: محمد پرویزی
رای کاربر: 10
قصه مسافرانی که بارها بیشتر از وزن چمدانهایشان خاطره حمل میکنند. اسیر اتاقها، راهروها و لابیها میان خود و میان دیگران.
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
رای کاربر: 10
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....