به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: تهمینه میلانی
رای کاربر: 3
فرشته که در آستانه رسیدگی همسرش خسرو در مقام نماینده ریاست جمهوری به پرونده قضایی یک زن محکوم به اعدام، دفترچهٔ خاطراتش را به او میدهد.
کارگردان: اکبر خامین
رای کاربر: 3
زن و شوهر جوانی همراه با فرزندشان زندگی خوشی را میگذرانند. حادثهای باعث میشود تا زن به زندان بیفتد. تلاشهای مرد برای آزادی همسرش با مشکلاتی همراه میشود که...
کارگردان: سعید سهیلی
رای کاربر: 3
زمانی که دوستان و آشنایان «پوریا» تصور میکنند او فوت کرده، پوریا به دیدن مادرش میرود. سپس به دیدار دوستش رشید رفته و در مورد گذشته با او صحبت میکند - و برای او تعریف میکند که قبل از غیبتش در شب عروسی اش با شیوا، منشی شرکت پوریا ادعای رابطه با پوریا را کرده که مراسم عروسی به هم میخورد.
کارگردان: علی عبدالعلیزاده
رای کاربر: 3
سهند آذرنیا، پیرمرد صاحب کارخانه عروسکسازی، زمانی که برای نجات کارخانهاش از ورشکستگی، عروسکی با هویت بومی ارائه میدهد، توسط گروهی دزدیده می شود. ساوالان، برادرزاده او که آهنگساز است توسط عروسکها فراخوانده میشود تا به کمک پیرمرد بشتابد.
کارگردان: محمدعلی سجادی
رای کاربر: 3
رسول، کارمند بانک، با زنی به نام بتول و پسرش تصادف می کند و وقتی آنها را به بیمارستان می رساند متوجه می شود که زن دچار فراموشی شده. زهره همسر رسول، به بیمارستان می آید و از زن مراقبت می کند. زهره و بتول با هم صمیمی می شوند و چون بتول کسی را ندارد او را به خانه رسول می برند.
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 3
نیما دادگر و همسر جوانش غزل در حال بازی در یک فیلم هستند. تلفنهای مشکوک زیادی باعث ناراحتی نیما و غزل میشود و...
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
رای کاربر: 3
محمود، مهندس کامپیوتر، جانباز شیمیایی و مبتلا به سرطان است. یک شب که در خیابان قدم میزند متوجه میشود که در دو موتورسوار کیف دختری به نام شیوا را دزدیدهاند و مزاحم او شدهاند.
کارگردان: حسن هدایت
رای کاربر: 3
جسد زن مسنی در ساحل دریای مازندران پیدا میشود. کارآگاه علوی عکسی از جسد پیدا میکند که شماره تلفن خودش و کافهی مهتاب پاتوق همیشگی او پشت آن نوشته شده است.
کارگردان: علیرضا امینی
رای کاربر: 3
گروهی سرباز از مناطق دورافتادهی کشور ، برای انجام خدمت وظیفه به پادگانی در اطراف تهران اعزام میشوند.
کارگردان: داریوش یاری
رای کاربر: 3
مردی که بهدنبال یافتن یک طبیب برای معالجه دخترش ستاره وارد روستایی میشود. اهالی روستا در حال آماده شدن برای مراسم عاشورا هستند اکبر نوجوان روستایی با پدرش در ارتباط با نذر خود اختلاف دارد وی با ستاره آشنا می شود.