به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: علی امجدی
رای کاربر: 6
با به قتل رسیدن مردی در مراسم جشن، تحقیقات پلیس جهت شناسایی قاتل شروع می شود، به دلیل حضور شخصیت های سیاسی در جشن دستور توقف پیگیری پرونده صادر می شود. ولی یکی از مأموران پلیس، بدون توجه به اخطار مقامات بالا پرونده را پیگیری می کند. با تحقیقات انجام شده مشخص می شود که پلیس نیز در جریان جنایت قرار دا...
کارگردان: حمید رخشانی
رای کاربر: 6
یک آموزگار (سعید رحمانی) پس از چند سال زندگی با همسر خود (پروانه) اینک تمامی باور و اندیشه خود را از یک زیستن بیهوده و بی ثمر یافته و در صدد جدائی از همسرش برمیآید. بافت اصلی داستان جدال و کشمکش ایندو در ادامه زیستن و جدائی است. در ساعاتی پس از جدائی رسمی، ایندو ادامه زیستن را میپذیرند، اما تقدیر ...
کارگردان: ابوالفضل جلیلی
رای کاربر: 6
یک کارمند راهآهن، به دلیل پیگیری مبارزاتش بر علیه رژیم، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل میشود. همسر و فرزندش "میلاد" در جستجوی مرد خانواده زندانهای مختلف مرکز را زیر پا میگذارند، ولی مسئولین زندانها همگی اظهار بیاطلاعی میکنند. میلاد و مادرش چون موقعیت مالی مناسبی ندارند، بایستی تدبیری بیاند...
کارگردان: حسن محمدزاده
رای کاربر: 6
اسماعیل همسرش را از دست میدهد . علی فرزند خردسال او نگران اینست که پدرش او و خوتهر کوچکترین "سونا" را وادار به پذیرفتن نامادری میکند. این نگرانی به خاطر شواهد و شایعاتی است که او از همکلاسش "اسد" در مورد ظلمهای نامادریش شنیده و دیده است. به همین لحاظ سعی میکند فقدان مادر را به هر نحوی که شده جب...
کارگردان: اکبر حر
رای کاربر: 6
مرد جوان علیرغم نارضایتی همسرش به اتفاق دوستی رساندن مقداری از هدایای مردم به جبههها را به عهده میگیرد. در جبهه در یک حادثه به شدت زخمی میشود و در حالی که همه میاندیشند که او شهید شده، وی بهبودی حاصل کرده و از بیمارستان مرخص میشود و چون درمییابد که توهم شهادت او پیش آمده، بار دیگر به جبهه باز ...
کارگردان: احمد نیکآذر
رای کاربر: 6
"رحمان" صاحب دو فرزند به اسامی "سیفالله" و "حجت" است. حجت از روستا به شهر میرود و در کارخانهای مشغول کار میشود. سیفالله دائماٌ در فکر رفتن به شهر نزد حجت است. رحمان با پدر پیر و افلیجش در روستا به زندگی فقیرانهاش ادامه میدهد (بابا حمزه_ پدر رحمان_ از معالجه پاهایش در شهر ناامید و مجدداٌ به رو...
کارگردان: کوپال مشکوه
رای کاربر: 6
"امیر اسدخان" قصد دارد دو پسرش "فریدون" و "فرخ" را کهمعتاد هستند نجات دهد. با تهمیداتی هر دو را به خانه میکشاند و در اتاقی زندانی میکند تا ناچار از ترکاعتیاد خود شوند. اما آندو به هر طریق ممکن، مواد مخدر لازم را به دست میآورند. در شب عروسی "فرخ" بر اثر جنون ناشی از خماری همسرش "فروغ" را که همیشه ...