به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: علی تیموری
رای کاربر: 6
لتیان یک سد است. سدی بر روابط انسانی٬رودخانههای روابط پشت سدی ایستادهاند و راه بنبست است یکنفر میخواهد این سد را بشکند اما خوب میداند که شکستن سد به این سادگیها نیست.شهر خراب خواهد شد!تکلیف چیست؟
کارگردان: همایون غنیزاده
رای کاربر: 6
تو پرورشگاه صدام میکردند مسخره باز! اما من مشت محکمی حواله صورت یکیشون کردم تا داستان رو شروع کنم.
کارگردان: رضا زهتابچیان
رای کاربر: 6
فقط یک فیلم پنجدقیقهای میخواستم تا بعداً بتونم از زنم و دخترم دفاع کنم ولی امونم ندادن. صدای آژیراشون داره نزدیک میشه. الان مثل مور و ملخ میریزن اینجا.
کارگردان: پرویز شهبازی
رای کاربر: 6
راهی برای پولدارشدن، خسته از نگاه تحقیر آمیز دور و بریها، احساس تباهی از کارکردن برای دیگران؛ اینها دلایلی است که سه نفر را به هم وصل کرده تا یک کار و کاسبی راه بیندازند.
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
رای کاربر: 6
جلال مرادی ۴۲ ساله در طی تصادفی خانوادهای را به قتل میرساند، اما تصادف در دادگاه غیرعمد شناخته می شود. او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک کرده و به شهری دیگر می رود، پس از دو سال به شهرش باز میگردد زیرا که زنش دچار مرگ مغزی شده است...
کارگردان: حسین امیری دوماری، پدرام پورامیری
رای کاربر: 6
در شب عروسی اسما٬ مسعود برادر یاسر خواستگار سابق اسما به تحریک او به قصد به هم ریختن عروسی به مراسم عروسی میرود٬ اما در درگیری به دست جمال برادر اسما کشته میشود و ..
کارگردان: محسن تنابنده
رای کاربر: 6
به جان نیاز، قصاص بخوای بچه رو میگیرم طلاقت میدم جان یه دونه دخترمونو قسم خوردم که بدونی اینکارو میکنم به جان نیاز.
کارگردان: محسن توکلی
رای کاربر: 6
این فیلم سینمایی داستان سه جوان امروزی را روایت می کند که بعد از رهایی از زندان و در مسیر تحقق رویاهایشان با اتفاقاتی غیرمنتظره روبرو می شوند.
کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
رای کاربر: 6
راز جهانبخش کرامت فاش میشود؟ این راز خواب چیستا، ماهرو، گودرز، بهرام، جهانگیرو سرگرد پوشیاس را آشفته خواهد کرد. جهانبخش برای اثبات بی گناهیاش و بازگشت آرامش سفر بلندی را آغاز میکند. سفری که پایانش زندگی بسیاری از آنها را تغییر میدهد.
کارگردان: امیراطهر سهیلی
رای کاربر: 6
هزاران سال قبل یونس شک میکند، میلغزد و آنجا که باید داستانش در اوج تمام شود طعمه ماهی میگردد و شکم ماهی آغاز داستان یونس میشود و اکنون هزاران سال بعد ژاله شک میکند، میلغزد و آنجا که باید داستانش در اوج تمام شود «زنانی که با گرگ ها دویدهاند» آغاز میشود.