به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 2
یوسف نابینا که به نظر میرسد دچار بیماری مهلکی است،برای معالجه چشمانش،با پشتیبانی دایی ثروتمندش،راهی فرانسه میشود.در آنجا پزشکان، بیماریاش را خوش خیم و بیاهمیت تشخیص میدهند،درعین حال در مییابند که انگار راهی به بینایی یوسف وجود دارد
کارگردان: رامبد جوان
رای کاربر: 2
«پدرام آرام» وکیل پایه یک دادگستری است که با دختر شش ساله اش «یکتا» در یک برج ۲۱ طبقه زندگی میکند. «پدرام» بسیار شلخته، حواس پرت و نامنظم است و همیشه روزهای دوشنبه و سه شنبه را اشتباه میگیرد. «گلشید» ۳۰ ساله با پسرش «مانی» شش ساله به صورت موقت آپارتمان طبقه بالای پدرام را اجاره میکنند. «گلشید» قص...
کارگردان: بهرام کاظمی
رای کاربر: 2
بهروز مردی است که می خواهد برای ثروتمند شدن با دختر پولداری به نام سیما ازدواج کند ولی موضوع فاش می شود و پدر دختر برای حفظ آبروی خود در مقابل خانواده از دوستش کمک می خواهد . دوست خانوادگی نیز پسر خود ، امیر را معرفی می کند. در روز عروسی سیما و بهروز سودابه همسر اول داماد به آرایشگاه حمله میکند و ب...
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
رای کاربر: 2
«جسي» (هوک) و «سلين» (ژولي دلپي) غريبه هايي بودند که شب پر حرفي را به اتفاق در وين اتريش صبح کردند. نه سال بعد، «جسي» کتابي درباره ي برخورد کوتاه آن شب شان نوشته است. «جسي»، طي يک «تور» سريع اروپايي براي معرفي و تبليغ کتابش، در پاريس دوباره «سلين» را ملاقات مي کند.
کارگردان: فریدون جیرانی
رای کاربر: 2
داستان آشنایی دختری به نام لیلا با حمید دوستدار است که این آشنایی مسیر جدیدی را پیش روی وی قرار میدهد، غافل از این که عادل مشرقی دلبسته اوست...
کارگردان: فرهاد غریب
رای کاربر: 2
عدهای از کودکان به تهران آورده میشوند که در بین انها نرگس، دختر هفت سالهای است. داور، سرپرست و رییس آنان است. نرگس با فرار از دست داور، از خانه آقای دخان عتیقه دار سر در می آورد و تلاش دخان برای سرپرستی نرگس و کوشش داور برای سرقت نرگس، سرنوشت نرگس را رقم می زند.
کارگردان: غلامرضا رمضانی
رای کاربر: 2
سر و صدای بازی بچههای همسایه باعث میشود تا دختر بچهای به نام ثریا که در حیاط خانه مشغول بازی با اسباببازی هایش است از مادرش بخواهد تا اجازه دهد با انها همبازی شود اما مادر نمیپذیرد و درگیری و بحث بین آن ها به اوج میرسد. مادر، عروسکی به او میدهد تا بازی کند اما ثریا نمیپذیرد و اصرار دارد ...