به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
رای کاربر: 4
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان س...
کارگردان: محمد متوسلانی
رای کاربر: 4
"میرزا نوروز" بین مردم شهر بخاطر کفشهای کهنه و پر وصلهاش شهرت دارد و این کفشها وسیلهای برای تخطئه و دست انداختن میرزا است. میرزا اهمیتی به مسخرگیهای مردم شهر نمیدهد. ولی همسرش که تاب تحمل این وضعیت را ندارد او را ترک کرده و شرط بازگشت را خرید کفشهای نو قرار میدهد. میرزا که همه توجهش معطوف ما...
کارگردان: علی طالبی
رای کاربر: 4
رویای "خلیل سمندر" کسب عضویت باشگاه دوچرخه سواری است و با تلاشی که از خود نشان میدهد، با وجود مشکلات و مسائل مختلف، سرانجام به عضویت باشگاه مورد علاقهاش پذیرفته میشود. "خسرو" مربی وی از جمله مربیانی است که به قهرمان سازی اعتقادی ندارد و بیشتر به منش پهلوانی معتقد است. این نگرش باعث میشود تا وی ب...
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 4
اکرم پس از بگو مگو با همسرش، مجید استواری، که صندوق دار بانک است خانه را به قهر ترک می کند. مجید بیست هزار تومان از موجودی صندوق کسر آورده و در راه بازگشت به خانه با اتومبیلی تصادف کرده است. اکرم به خانه ی پدری می رود و ماجرا را وارونه تعریف می کند. پدرش، عباس صفاریان در لحظه عروسی دختر دیگرش برای ی...
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 4
"مرتضی" هنرمند نقاشی که خواهان زیادی داشته، حالا برای رفع خماری و دریافت مواد لازم، بایستی مشتری برای "کریم" جستجو کند... تصمیمهای پی در پی او برای ترک اعتیاد در گذشته بیثمر بوده تا جائی که همسرش بکلی از او قطع امید کرده است. یکبار وقتی "رسول" دوست دوران مدرسهاش را که حالا سروان ارتش در بوشهر است...
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 4
مردی فرزندانش را برای خواندن وصیت نامهاش گرد خود میآورد... ناگهان صداهای مهیبی همه جا را میلرزاند و ریزش آوار بر اثر زمین لرزه آنها را محبوس میکند و آنها در همان حال بر سر تقسیم داراییهای پدر در مقابل یکدیگر میایستند، زمانی که آرامش برقرار میشود، انها به وصیت نامه میپردازند. میراث آنها آبادی...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 4
انفجار مواد شمیائی مرد چوپانی را که در مجاورت آن قرار گرفته، آلوده و بیمار میسازد. "عبدالله" برادر چوپان در مقابل اصرار اهالی روستا، که تصور کردهاند آنها دچار بیماری مسری لاعلاجی شدهاند به همراه همسر و فرزندش روستا را به قصد تهران ترک میکنند. در تهران چوپان با یاری یک همشهری مهاجر، در بیمارستان...
کارگردان: سیامک اطلسی
رای کاربر: 4
"احمد" پس از بهبودی زخمی که در جنگ برداشته، با اینکه مایل است به جبهه بازگردد اما چون وجودش، به لحاظ شرایط خاصی که در خانواده پپش آمده، الزامی است، لذا تقاضای دوستش را برای کار در کارخانه کنسروسازی پذیرفته و در تهران ماندگار میشود. در کارخانه به هنگام تحویل اجناس، احمد متوجه تقلب و احتکار صاحب کارخ...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 4
"واله" بیشتر اوقاتش را به فعالیتهای ضد رژیم و پیگیری عملیات گروه سیاسی خود اختصاص داده و زمان چندانی را برای پرداختن به خانواده و زندگیش ندارد. او برای اینکه همسر پا به ماهش را در بیمارستان بستری کند، چون پول لازم را ندارد ناچار ساعتش را به عنوان ودیعه به صندوق میدهد. و بعد هم همسرش که انتظار برای...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
رای کاربر: 4
"آقا سیدعبدی" گورکن دزفولی دائماٌ همشهریانش را تشویق میکند که خود و خانوادهشان را از شهری که دائماٌ مورد هجوم موشک عراقیهاست، خارج سازند. اما اهالی توجهی به عقیده او ندارند و معتقد به استقامت هستند. در یک حمله موشکی تازه، دختر آقا سید عبدی و فرزندانش (در غیاب دامادش که در جبهه بسر میبرد) شهید می...
کارگردان: سید ضیاءالدین دری
رای کاربر: 4
"حسن دریائی" کارمند جزء وزارت دادگستری روستائیزاده پس از ده سال زندگی با مادر خویش که زنی با فرهنگ روستائی مذهبی سنتی است. در تهران وی با "آذر" دختر مسایه که به اصطلاح دختری امروزی است، ازدواج میکند. تضاد فرهنگی بین عروس و مادرشوهر از یک طرف و تلاش حسن برای فراهم آوردن امکانات یک زندگی مرفه مطابق ...
کارگردان: مسعود جعفریجوزانی
رای کاربر: 4
در زمستانی سخت، مردان دهکدهای فقیر برای کسب معشیت ده را ترک کردهاند. مش بهار تنها مردی که در ده مانده، بعلت بیماری مشروف به موت است. "رحمن" پسرش تصمیم میگیرد برای تهیه دارو به شهر برود. آقای "موسوی" معلم ده_ که یک پایش مصنوعی است_ و اسماعیل یکی از دوستان هم سن و سال رحمن همراه او میشوند. برف و س...