به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ابوالفضل کریمی اصل
رای کاربر: 7
این مستند داستانی کوتاه به طراحان فرش و مشقت های آن ها در شکل دادن به فرش اختصاص دارد...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 7
فرهاد که در جنگ مجروح شده و موقتاً بیناییاش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل میشود که در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهدهی مقاومت فرهاد در تحمل درد شگفتزده میشود و به تدریج میفهمد که میتواند با تلاوت قرآن، التیام بخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آن ها ایجاد...
کارگردان: بهروز افخمی
رای کاربر: 7
مهندس خاکپور مدیر عامل شرکت در پی بررسی ضرر و زیان کارخانه به تهران عزیمت می کند. او طی سانحه تصادف در جاده مصدوم و به بیمارستان منتقل می شود. محمود بصیرت معاون و دوست قدیمی خاکپور با شنیدن خبر تصادف به تهران مراجعه کرده و خاکپور را در تهران ملاقات می کند. او در پی مداوای خاکپور با پرستاری به نام سی...
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 7
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی میکند، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری میفرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرد...
کارگردان: اصغر نصیری
رای کاربر: 7
در جریان حمله عراق به ایران، یکی از روستاهای کردنشین شناسایی میشودو قرار میشود یک گروه از نیروهای عراقی به روستای مزبور حمله کند. آنها قصد دارند با زدن زاغههای مهمات، سکوی موشکی خودشان را به آن منطقه برای حمله به شهرهای غرب ایران منتقل کنند. سیدقاسم خرمدره همراه تعدادی از بسیجی های رزم...
کارگردان: علی حاتمی
رای کاربر: 7
به هنگام پادشاهی احمد شاه قاجار، ابوالفتح میرزای صحاف که به همراه همسر و فرزندش اصلان از تبریز به تهران آمده و عضو انجمن مجازات است، با جذب رضا، تفنگچی معیر الدوله، نقشهای برای ترور شخصیتهایی را که از دیدگاه انجمن خائن به میهن هستند میکشند. ابوالفتح همسر و فرزندش را راهی ولایت میکند و به دستور ا...
کارگردان: حمید جبلی
رای کاربر: 7
رحمان مؤذن نوجوان روستا با دیدن تابلوی تازه حضرت مریم که برای کلیسای روستا آورده شده، به یاد مادر خود میافتد. کشیش پیر برای آماده شدن کلیسا برای مراسم مذهبی، تصمیم میگیرد راه قنات قدیمی نزدیک کلیسا را باز کند. رحمان به او کمک کرده، اما پدرش او را سرزنش میکند. وقتی پدر رحمان برای تهیه وسایل لازم ج...