به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 5
"حسن سنتوری" در چنگ اعتیاد، همسر و فرزندش را نیز مبتلا میسازد. وی بعد از انقلاب دیگر امکان بهرهگیری از ارکستر روحوضی را که در اختیار داشت، ندارد و چون بایستس هزینهی اعتیادش را تامین کند، پس دست به کار قاچاق میزند. حسن سنتوری حتی فرزند محصلش "علی" را وارد این کار میکند. یکبار وقتی مواد مخدر لازم...
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 5
"اکبر کلاکی" فئودال بر اثر ورشکستگی، با صحنهسازی ظاهراٌ به قتل میرسد و "سیدعلی رحمتپور" کارگر او، به اتهام قتل به پانزده سال زندان محکوم میشود. سیدعلی رحمنپور پس از پانزدهسال از زندان آزاد میشود و چون بیگناه بود در جستجوی عاملین سالهای از دست رفتهی زندگیاش برمیآید و از طریق برادر کلاکی درم...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 5
انسانی در پنج چهره، با شیطان درگیر است و بارها از او شکست میخورد و سرانجام درمییابد که جهت رهایی از شر شیطان بایستی به خدا پناه برد.
کارگردان: سعید حاجیمیری
رای کاربر: 5
گروهی از رزمندگان که جهت انجام عملیات چریکی عازم ماموریت هستند، در حین عملیات با آتش دشمن بعثی موجه میشوند. گروه با عکس العملی به موقع خود را از مهلکه میرهانند و در این اثناء یکی از افراد گروه_ "علی"_ زخمی میشود. علی از دیگران جدا میافتد و در بیابانی خشک و لم یزرع، با مرگ دست و پنجه نرم میکند. ...
کارگردان: ناصر محمدی
رای کاربر: 5
دو جوان که تمام دوران کودکی را با هم گذراندهاند، حالا در جنگ عراق با ایران، یکدیگر را مییابند. در حالی که یکی سپاهی و دیگری ارتشی است. ایندو برای عملیاتی تخریبی فراخوانده میشوند و همراه گروهی عملیات را با موفقیت توام میسازند.
کارگردان: کوپال مشکوه
رای کاربر: 5
زمانی که، "سید"_ کشاورزی ساده، علیه ظلم خان قیام میکند، تعداد زیادی از مردم به او میپیوندند. در این زمینه پزشک جوانی هم که پس زمینه اشرافی دارد به گروه میپیوندد و طی ماجراهایی کار به برخورد با انگلیسیها کشانده میشود. با قتل و کشتارهایی از دو طرف در انتها سید به دست انگلیسیها کشته میشود.
کارگردان: سیدمهدی مدنی
رای کاربر: 5
ساختن پلی بر روی رودکارون، در انتها با جانبازی و ایثار خون سپاهیان رزمندهی اسلام به فتح خرمشهر منتهی میشود.
کارگردان: رسول صدرعاملی
رای کاربر: 5
"قاسم" که داوطلبانه به جنگ بعثیون عراقی رفته است، در جبهه یک پایش را از دست میدهد و پس از بازگشت از جبهه، به خاطر موقیت تازهاش، در تصمیمگیری برای آیندهی خود و ازدواج با "فاطمه"_ دخترداییش_ دچار تردید میشود. او در عین حال به نویسندهی نامهی نیمه تمامی میاندیشد که پیش از مجروح شدن، در سنگر عراق...