به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مهدی فرد قادری
رای کاربر: 8
به قصه زندگی 6 خانواده در قطار در شبی بارانی می پردازد، که این قصه ها با جا به جایی زمان روایت می شود.
کارگردان: داود خیام
رای کاربر: 8
داستان این فیلم که بر اساس اتفاقات واقعی است، بین سال های ۹۱ تا ۹۲ میگذرد که روایتگر شرایط زن فیلم به نام «ماحی» است. شرایطی که بازگو کننده معنای کلمه ماحی است که از آن به معنای محوکننده یا نابودکننده یاد میشود.
کارگردان: نگار آذربایجانی
رای کاربر: 8
فصل نرگس روایت آدمهای معمولی است که در وا نفسای امروز و در جهانی که میل به خودشیفتگی و خود محوری دارد، شفافیت روح و ذهنشان را از دست ندادهاند و مفهوم احساس خوش ناشی از انسانیت و نوعدوستی را به درستی درک میکنند
کارگردان: علیاکبر ثقفی
رای کاربر: 8
داستان دختری است که قرار است به سفری برود اما به علت گرفتاری خانواده، مسیر دیگری در پیش میگیرد...
کارگردان: بهمن گودرزی
رای کاربر: 8
همیشه تو زندگیم دنبال یه پاس طلایی بودم ولی بهم پاس که ندادن هیچ، خودشون توپ رو کردن تو گل! اونا شدن غزال تیزپا، من شدم شیر، بی یال...
کارگردان: مجید توکلی
رای کاربر: 8
داستان دختر و پسر جوانی را روایت میکند که با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیتهای مختلف اجتماعی جا میزنند و از این طریق میخواهند به خواستههای خود برسند. آنها به طور اتفاقی به عنوان خریدار به ساختمانی مراجعه میکنند، ولی در ادامه با حقایقی رو به رو میشوند که...
کارگردان: سید روحالله حجازی
رای کاربر: 8
حضور مهمانان آقای محمودی و بانو، زندگی مشترک آنها را تحتتاثیر قرار میدهد.
کارگردان: رومن پولانسکی
رای کاربر: 8
زنی به «جیک گیتس» (جک نیکلسون)، کارآگاه خصوصی، مراجعه و ادعا می کند که همسرش «هالیس مارلی» (دارل زوئرلینگ) که ریاست منابع آب شهری را بر عهده دارد با دختری جوان رابطه دارد. گیتس، هالیس را زیر نظر می گیرد و از او و آن دختر نوجوان عکس می گیرد، اما بدون آنکه خود بخواهد این عکس ها در روزنامه چاپ می شود و...
کارگردان: پرویز شهبازی
رای کاربر: 8
نازنین دانشجوی شهرستانی ترم یک مجبور است در تهران به دنبال خانه بگردد. او مجبور می شود با دختری به نام سحر همخانه شود. سحر در یک فروشگاه کار می کند اما این هم نشینی اتفاقاتی را رقم می زند...
کارگردان: مارتین مک دونا
رای کاربر: 8
میلدرد بعد از گذشت چند ماه از مرگ فرزندش ، از حل پروندهی قتل وی توسط پلیس دلسرد میشود و به گونهای میبایست خودش دست به کار شود. او شروع به رنگآمیزی سه بیلبورد در بیرون از شهر میکند که در مورد کمکاری کلانتر شهر چیزی نوشته است. نزاعی میان این مادر دردمند و پلیس اتفاق میافتد که…