به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: فریدون جیرانی
رای کاربر: 4
علی مشرقی نویسنده داستانهای کوتاه به اتهام قتل همسرش بازداشت می شود. او باید برای اثبات بی گناهی اش شاهدی را به دادگاه بیاورد و شاهد، زنی است به نام مریم شکوهی که حاضر نمی شود به دادگاه بیاید ولی مشرقی سعی می کند به زن نزدیک شود…
کارگردان: سیدجواد هاشمی
رای کاربر: 4
«اختاپوس» از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها «بل بله» را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشه «پیشونی سفید» از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر «آهوی پیشونی سفید» برگشته تا آهو را از «سالار» یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و «پیشونیسف...
کارگردان: احسان بیگلری
رای کاربر: 4
خسرو نام پسر جوانی است که به بیماری اختلال دو قطبی مبتلا است و برای درمان این بیماری مجبور شده چند هفتهای در خانه برادر بزرگتر خود به سر ببرد...
کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
رای کاربر: 4
«دون ویتو کورلئونه» یکی از روسای پرقدرت مافیاست که به خاطر کمک هایش به مهاجران ایتالیایی در نیویورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ویتو»، جای او را پسر کوچک خانواده، «مایکل» (پاچینو)، می گیرد که پیش از این علاقه ای به فعالیت های غیرقانونی خانواده اش نداشته است. «مایکل» خیلی زود با یک سری ق...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
رای کاربر: 4
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گم...
کارگردان: مجید مجیدی
رای کاربر: 4
به مسئله کودکان کار میپردازد. داستان فیلم داستان نوجوانی به اسم علی است که از طرف یک مرد به دنبال یک زیرخاکی می رود.
کارگردان: امیرحسین صدیق
رای کاربر: 4
جوانی روستایی به نام توفان سرایداری یک باغ را به جای عمویش چند روزی بر عهده گرفته است. به تدریج عروسکهای مختلفی در یک شب بارانی از سقنقور گرفته تا اسی گونزالس، مادر فولادزره، یه کتی، سامانتا و فردی به این تصور که باغ، خانه مادربزرگ است به آنجا پناه میبرند. توفان که غافلگیر شده ابتدا از دوستی با آن...
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 4
رحمان مشکلات مالی بسیاری دارد و قصد دارد از مدیرعامل شرکت آقای جالوسی کمک بگیرد ولی آقای جالوسی چکی برای سال ۱۴۰۰ میکشد و …