به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: تهمینه میلانی
رای کاربر: 3
یک دانشجوی رشته ی سینما به نام فرشته، مربی خصوصی دختر نوجوانی است به نام عاطفه که والدینش متارکه کرده اند. فرشته که در جست و جوی موضوعی است برای پایان نامه ی تحصیلی خود در می یابد که پدر عاطفه باعث شده است که دخترش وضع روحی نامناسبی پیدا کند. فرشته در پی تحقیقاتی درباره ی مسئله طلاق به اعضای خانوا...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 3
دشمن در منطقه عملیاتی تحریکاتی نشان می دهد و فعال میشود. پرندههای شناساییِ بدونِ سرنشین به عمق خطوط دشمن نفوذ میکنند. اطلاعات به دست آمده کافی به نظر نمیرسد و نیاز به پروازهای عمیقتر وجود دارد.خلبانان به درون خطوط دشمن نفوذ میکنند تا هدایتِ عملیات را عمقیتر کنند.
کارگردان: اسماعیل فریبرزصالح
رای کاربر: 3
کربلایی زال که به دوران پیری رسیده و توان همراهی با ایل را برای کوچ کردن ندارد، طبق یک رسم قدیمی در غاری تنها میماند و ایل کوچ میکند. یک روز کربلایی زال پیرزن سپیدمویی را میبیند که قصد دارد خود را در رودخانه غرق کند. کربلایی زال پیرزن را به غار میآورد و خوشحال است که همزبانی پیدا کرده است. آن دو...
کارگردان: عباس کیارستمی
رای کاربر: 3
جوانی که به محسن مخملباف شباهت دارد خود را به جای او معرفی میکند و به قصد ساختن فیلمی با یک خانواده آشنا میشود. پدر خانواده که در هویت جوان تردید میکند، با پیگیری موضوع متوجه واقعیت میشود. جوان را به اتهام جعل هویت دستگیر میکنند و روانه داداگاه میسازند...
کارگردان: پرویز صبری
رای کاربر: 3
مدرسهای شبانه روزی که مربی نداشته، سه ماه است که تعطیل است. یک روز خانم معلم جوانی وارد میشود. علیرغم مشکلاتی که هست با ایجاد رابطه عاطفی، بزودی شور و نشاطی بر مدرسه حاکم میکند. خانم معلم در یک گردش تفریحی داستان شنگول و منگول و حبه ی انگور را برای شاگردان خردسال خود تعریف می کند. شیر، در مقام سل...
کارگردان: علیرضا رئیسیان
رای کاربر: 3
ریحانه سرگذشت زنی است تنها، او که از گذشته خود جدا شده به شهر زادگاهش باز میگردد تا زندگی تازهای را جستجو کند. در ابتدا به خانه پدری که اینک برادرش با فقر در آن زندگی میکند میرود. برادر که وجود او را مزاحم زندگی خود میداند، از این موضوع به شدت ناراحت و عصبانی است. ریحانه ناگزیر به سراغ خواهر خو...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 3
رضا که پس از مرگ مادرش تاب ماندن در خانه را ندارد، به طور موقت به مسافرخانهای میرود. در آنجا با جوانی خرمشهری به نام احمد آشنا میشود که پس از حمله به خرمشهر به تهران آمده و زیر نظر عبدل که او هم خرمشهری است در زمینه قاچاق کالای ضروری مردم کار میکند. به دلیل مفقودالاثر شدن برادر کوچکتر رضا در خرم...