به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: اکبر خامین
رای کاربر: 1
زن و شوهر جوانی همراه با فرزندشان زندگی خوشی را میگذرانند. حادثهای باعث میشود تا زن به زندان بیفتد. تلاشهای مرد برای آزادی همسرش با مشکلاتی همراه میشود که...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 10
سرنوشت سه دختر ایلامی در فیلم به تصویر کشیده شده است؛ مدینه که قالیباف است و به دست برادر و دوست برادرش کشته میشود به جرم این که با سربازی که سفارش دهنده فرش به او بوده در شهر دیده شده است.
کارگردان: جهانگیر جهانگیری
رای کاربر: 1
در یک شب بارانی حسین و بیتا با هم آشنا می شوند که این آشنایی منجر به ازدواج آنها می شود. آن دو زندگی زیبایی را شروع می کنند . در اوایل زندگی حسین متوجه میشود که بیتا دچار بیماری روانی شده است که مشغول به مداوای او میشود تا جایی که متوجه میشود سایه یک مرد غریبه به دنبال اوست و بیتا را دچار است...
کارگردان: Alejandro Amenábar
رای کاربر: 1
«گریس» (کیدمن) مادر تنهایی است که با مشقت بچه های کوچکش را در خانه ای اربابی و دور افتاده در جزیره ی جرزی بزرگ می کند. او آرام آرام متوجه اتفاقات خارق عادتی در خانه اش می شود و شک می برد که خانه به تسخیر ارواح درآمده است...
کارگردان: مهران غفوریان
رای کاربر: 10
در این سریال، در فالب روایتی طنز، زندگی قشرهای مختلف شهر در کنار یکدیگر به تصویر کشیده شده است.تمام داستان در یک آپارتمان میگذرد که چند همسایه در آن زندگی میکنند؛ از جمله یک دکتر و پسرش، زن و شوهری جوان و پیرزنی تنها.
کارگردان: محمدرضا اعلامی
رای کاربر: 1
پسر جوانی که فروشنده فیلمهای ویدئویی قاچاق است، کمکم توسط یک دندانپزشک به نام باقری به توزیع مواد مخدر روی میآورد. یکی از مشتریان رضا به نام فرخ او را مورد توجه قرار داده و در عین حال خواهر فرخ (آرزو) و رضا به یکدیگر علاقمند میشوند.
کارگردان: پیت داکتر، David Silverman
رای کاربر: 10
«جيمز پ. سالي ون» و «مايک وازوسکي» در استخدام مؤسسه ي هيولاها هستند- مؤسسه اي که از طريق جيغ بچه ها انرژي توليد مي کند. وقتي دختر بچه ي نترسي به نام «بو»، «سالي ون» و «مايک» را دنبال مي کند و قدم به دنياي هيولاها مي گذارد، اين دو مجبور هستند حضورش را از ديگران پنهان دارند و به هر ترتيب که شده دخترک ...
کارگردان: مسعود کرامتی
رای کاربر: 1
فرهاد، قاچاقچی مواد مخدر، باعث بدبختی شوهر زهره، پرستار بیمارستان، شده او نیز قصد انتقام از فرهاد را دارد. از طرفی فرهاد، مژده نامزد خود را معتاد کرده تا اموال پدرش را بالا بکشد اما حیدر بزرگ محله با کمک زهره، عوامل این باند را تحویل پلیس می دهند، پدر مژده در آخرین لحظات زندگی خود فرهاد را می کشد