به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: فرزاد موتمن
رای کاربر: 1
مردی توسط یک زن تبهکار کشته میشود و دو غریبه را به جرم قتل بازداشت میکنند. یکی صحنه قتل را ندیده چون نابیناست٬ آن یکی هم فقط صحنه را دیده چون ناشنواست! آنها یک صبح تا غروب فرصت دارند تا از این مهلکه نجات پیدا کنند ...
کارگردان: اسماعیل منصف
رای کاربر: 1
غیرت در یکی از روستاهای مرزی آذربایجان به کار زغال سازی مشغول است. پسر او یاشار که به خاطر دزدیدن طلا در زندان به سر می برد، برای عروسی خواهرش به مرخصی می آید. اما گم شدن ناگهانی یاشار، غیرت را با چالش جدیدی رو به رو می کند.
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 1
زندگی رامین ، فیلمنامهنویس ۴۰ ساله تنها و ناموفق با ورود پسری ۸ ساله به نام تپلی دگرگون میشود. چهرهی تپلی اما برای مرد بیش از حد آشناست ...
کارگردان: حسن صیدخانی، حسین صیدخانی
رای کاربر: 1
۲۳ بهمن 1365 عدهای از جوانان غرب کشور برای تقویت روحیه جنگزدگانمشغول بازی فوتبال در «زمین فوتبال چوار» در استان ایلام بودند و ر شرایطی که هنوز ۳۵ دقیقه تا پایان بازی باقی مانده بود٬ هواپیماهای عراقی٬ منطقه را بمباران کردند. این بمباران منجر به شهادت ۱۰ فوتبالیست٬ سه کودک٬ یک داور و یک تماشاگر شد.
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 1
– خونهی افشین رو گشتن. خونهی خواهر منو. بهشون نگفتی من کیام؟ نگفتی چه کارایی از دست رفیقات برمیآد؟ – بوی سیگار میدی. – اینم گزارش کن.
کارگردان: علیرضا رئیسیان
رای کاربر: 1
ماهان کوشیار درگیر ساخت فیلمی درباره قتلهای زنجیره ای است که زندگی خود را تحت تاثیر قرار می دهد.
کارگردان: رامبد جوان
رای کاربر: 1
این فیلم داستان فرد بدشانس و دردسرسازی به نام فرخ را روایت میکند که برای کمک به همکار سابقش، به رشت سفر میکند ...
کارگردان: نرگس آبیار
رای کاربر: 10
روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی میشود و این در حالیست که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه میشود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آنها رقم میخورد.
کارگردان: حامد محمدی
رای کاربر: 8
قصه دو دوست است که برای اتمام یک کار ناتمام به کامبوج سفر میکنند اما درگیر اتفاقاتی میشوند...
کارگردان: افشین هاشمی
رای کاربر: 1
یکی از شیراز، یکی از آبادان، هر دو در تهران! مجبورند فعلاً باهم سر کنند تا محمود نارفیق را پیدا کنند.