محمد پاشایی

کارگردان: مسعود اسداللهی

رای کاربر: 10

"پدری" را در محله خانم دکتر صدا می‌کنند و می‌گویند پرستار است.اما واقعیت این است که بدری هرشب در میخانه‌ای رقاصه‌ی بزم میخواران است.بدری یک شب با "مرتضی" آشنا می‌شود.بدری و مرتضی به زودی عاشق یکدیگر شده و قرار ازدواج می‌گذارند.ولی دو مشکل در راه است:دخترعموی مرتضی و حرفه‌ی بدری.دخترعمو از مرتضی بارد...

کارگردان: نظام فاطمی

رای کاربر: 10

دوستی "مظفر" و "قاسم" به خاطر دختر یک تازن به نام "توبی" به هم می‌خورد.مظفر که قبل از این در یک رقابت عشقی با قاسم به خاطر "لعیا" – همسر امروز قاسم- جاخالی کرده بود تصمیم به ازدواج با توبی را می‌گیرد.قاسم قسم می‌خورد که زهرش را به او بریزد و همین کار را هم می‌کند و شبی مست به توبی تجاوز می‌کند و توب...

کارگردان: ذکریا هاشمی

رای کاربر: 10

"بهروز" که دست از قمار شسته، به خاطر دوستش که خواهری دم بخت دارد و برای عروسی او به پول محتاج است توبه را می‌شکند و دست به قمار می‌زند.این قمار برای بهروز و دیگر قماربازان با پشیمانی همراه است و او در آخرین فرصت زخمی و وامانده خود را به نزد همسرش می‌رساند.

کارگردان: نصرت‌الله کریمی

رای کاربر: 10

مردی که بر اثر یک سوءتفاهم همسرش را سه طلاق کرده، بعد از آنکه به حقیقت امر پی می‌برد از کارش پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد دوباره زن را به عقد خود درآورد.برای این کار به یک محلل احتیاج است.مرد شخصاٌ به دنبال یک محلل مناسب می‌گردد تا اینکه بالاخره یکی از آشنایان مورد اعتمادش را به این منظور انتخاب می...

کارگردان: جلال مقدم

رای کاربر: 10

"مرتضی" مرد جوانی که به علت خلافکاری و اشتباه به پنج سال زندان محکوم شده، پس از آزادی به دختر مورد علاقه‌اش "مهری" می‌رود اما او به ازدواج اجباری مردی به نام "اوستافرج" درآمده است.اوستافرج در قبال مبلغی پول حاضر است مهری را آزاد کند.در همین زمان مرتضی به دام مردی به نام کریم می‌افتد و با او تصمیم به...

کارگردان: رضا صفایی

رای کاربر: 10

سرپرست خانواده‌ای با ثروت فراوانش آنقدر خسیس است که خانواده‌اش را از خود بیزار کرده است.مرد بیمار می‌شود و خانواده‌اش او را به سفر می‌فرستند.در راه حادثه‌ای پیش می‌آید و شایع می‌شود که مرد کشته شده در حالی که زنده است و تنها حافظه‌اش را از دست داده است! مدتی بعد مرد گدائی به سراغ خانواده مرد ثروتمند...

کارگردان: نصرت‌الله کریمی

رای کاربر: 10

"غلامعلی" به "زینت سادات" عشق می‌ورزد ولی برادر زینت-"خان دایی" مانع ازدواج آنها در جوانی می‌شود.وقتی همسر غلامعلی و شوهر زینت سادات می‌میرند، غلامعلی بار دیگر مصمم به ازدواج با زینت سادات می‌شود.اما مانع بزرگ اینبار، "مرتضی" پسر خان دایی،می‌خواهد خاطره‌ی پسر از دست رفته‌اش را گرامی بدارد.غلامعلی بر...