به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: کیانوش عیاری
رای کاربر: 8
به مسئولین یک شهر کوچک در حاشیهی کویر اطلاع داده میشود که در آیندهی نزدیک یکی از مقامات بلند پایهی درباری از شهر آنها بازدید خواهد کرد. مسئولین برای استقبال از مقام مزبور، دست به کار شده، میکوشند از تمام امکانات شهر در برگزاری مراسم استقبال استفاده کنند. از سویی دیگر یک ورزشکار جوان از اهالی ا...
کارگردان: حسین محجوب
رای کاربر: 8
«مختار» همراه پدرش «موسی» و «میرزا» به عنوان چوپان در کویر به کار گله مشغولند. میرزا به دلیل بیماری زنش از «قدیر» پسر صاحب گله، اجازه میخواهد به خانهاش سرکشی کرده و از احوال او با اطّلاع شود. او موافقت نمیکند. «میرزا» با توافق «مختار» راهی خانه میشود. تعدادی گوسفند و بز در توفان شن تلف میشوند. ...
کارگردان: محمدعلی طالبی
رای کاربر: 8
همه دلخوشی معلم این است که با بچههای مدرسه باغچهای درست کند. او با کوچههای آرام و آفتاب سوختهی کویری خو گرفته است ولی خاطرات گذشته و زادگاهش با اوست، جایی که میتوانست در ایوان خانه بنشیند و به صدای پرندگان در جنگل گوش دهد. یک شب باد وحشی و بیرحم به یکباره آرامش او را به هم میریزد و علاقه به پ...
کارگردان: سعید ابراهیمیفر
رای کاربر: 8
عکاس جوانی ، شب هنگام ، با جسد نیم جان پیرمردی مواجه می شود ، او را به بیمارستان می رساند. بر نیمکت انتظار بیمارستان با مرور دفترچه ی خاطرات پیرمرد ،خود را در قالب او می بیند و زندگی پیرمرد را از کودکی، در کاشان، تا لحظه ی مرگ مرور می کند.
کارگردان: مرضیه برومند
رای کاربر: 8
در شبی بارانی گنجشک، الاغ، سگ، گربه، روباه و... به خانة پیرزنی تنها پناه می برند. پیرزن از آن ها پذیرایی می کند. روباه مکار چشم طمع به خروس پیرزن، که تنها همدم او است، دارد. پیرزن که از قصد روباه آگاه شده است او را در قفس زندانی می کند. صبح روز بعد همة حیوان ها از پیرزن خواهش می کنند که آن ها را برا...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
رای کاربر: 8
دو برادر به نام های احمد و بهمن به دلیل رفتار خشن پدر از خانه می گریزند و به بندرعباس می روند. آن ها با حمزه که در مسافر خانه کار می کند، آشنا می شوند و با تهیه و فروش اجناس قاچاق ارتزاق می کنند. در این کار با موسی، قاچاقچی هروئین، آشنا می شوند. پدر احمد و بهمن از روی عکسی که پسرانش برای مادر فرستاد...
کارگردان: اکبر خامین
رای کاربر: 8
«شکوه» که به تازگی پس از دریافت تخصصش در رشتهی پزشکی، از خارج به وطن بازگشته است. پس از بررسی همه جانبه تصمیم میگیرد که به یاری پدرش که تاجر فرش است و خانم دکتر «کوهی»، در شهر زادگاهش کلینیکی دایر کند و به این منظور، امیدوار به همکاری عمویش دکتر «مشتاق» است. اما دکتر «مشتاق» در روستای دورافتادهای...