به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ساموئل خاچیکیان
رای کاربر: 4
"سناتور" برای معاجه از کشور خارج میشود و پس از وقوع انقلاب نمیتواند به ایران بازگردد. راننده و محافظ سناتور با آگاهی از این امر و هم چنین اطلاع از محل اختفای مجموعه جواهرات گرانبهای سناتور تحت عنوان "یوزپلنگ" آن را ربوده و قصد خروج از کشور را مینمایند. مامورین اداره آگاهی، که از شروع سرقت، با دقت...
کارگردان: یدالله صمدی
رای کاربر: 4
روستای "حصار" از توابع "ارومیه" دو طایفه بر سر پدرکشتگی واهی، دچار اختلاف دیرینه هستند. دو طایفه که به بالادهی و پائین دهی شهرت یافتهاند روایت تازهای از اختلافات حیدری_ نعمتی را بازگو میکنند. پائین دهیها با فروش نمکگزاری کنار دریا، اتوبوسی خریداری میکنند. با ورود اتوبوس به حصار، بالادهیها کار...
کارگردان: علی طالبی
رای کاربر: 4
رویای "خلیل سمندر" کسب عضویت باشگاه دوچرخه سواری است و با تلاشی که از خود نشان میدهد، با وجود مشکلات و مسائل مختلف، سرانجام به عضویت باشگاه مورد علاقهاش پذیرفته میشود. "خسرو" مربی وی از جمله مربیانی است که به قهرمان سازی اعتقادی ندارد و بیشتر به منش پهلوانی معتقد است. این نگرش باعث میشود تا وی ب...
کارگردان: احمد بخشی
رای کاربر: 4
یک بازرگان که در همه سالهای فعالیتش مالیات خود را نیز نپرداخته و همواره مسائل مالیاتی خود را با رفع و رجوع سپری کرده، ناگهان با یک کارمند سختگیر روبرو میشود، بازرگان کوشش میکند که بهر طریقی مالیات خود را نپردازد، بدواٌ سعی در تطمیع کارمند مورد نظر دارد و چون توفیقی نمییابد به سراغ رئیس اداره می...
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 4
اکرم پس از بگو مگو با همسرش، مجید استواری، که صندوق دار بانک است خانه را به قهر ترک می کند. مجید بیست هزار تومان از موجودی صندوق کسر آورده و در راه بازگشت به خانه با اتومبیلی تصادف کرده است. اکرم به خانه ی پدری می رود و ماجرا را وارونه تعریف می کند. پدرش، عباس صفاریان در لحظه عروسی دختر دیگرش برای ی...
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 4
"مرتضی" هنرمند نقاشی که خواهان زیادی داشته، حالا برای رفع خماری و دریافت مواد لازم، بایستی مشتری برای "کریم" جستجو کند... تصمیمهای پی در پی او برای ترک اعتیاد در گذشته بیثمر بوده تا جائی که همسرش بکلی از او قطع امید کرده است. یکبار وقتی "رسول" دوست دوران مدرسهاش را که حالا سروان ارتش در بوشهر است...
کارگردان: سیروس کاشانینژاد
رای کاربر: 4
در جریان انقلاب و متعاقب آن جنگ تحمیلی، نوجوانی که با تکیه بر ایمان و خداترس و ستیز بر علیه ظلم، به جبهه رفته، چون سنش کم است موفق به دریافت اسلحه نمیشود. در همین احوال طی یک حمله به دشمن، سرانجام نوجوان به اسلحه و نارنجک دست مییابد و با ایثار و از خود گذشتگی، پس از اینکه چند تن از افراد دشمن و چن...
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 4
مردی فرزندانش را برای خواندن وصیت نامهاش گرد خود میآورد... ناگهان صداهای مهیبی همه جا را میلرزاند و ریزش آوار بر اثر زمین لرزه آنها را محبوس میکند و آنها در همان حال بر سر تقسیم داراییهای پدر در مقابل یکدیگر میایستند، زمانی که آرامش برقرار میشود، انها به وصیت نامه میپردازند. میراث آنها آبادی...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 4
انفجار مواد شمیائی مرد چوپانی را که در مجاورت آن قرار گرفته، آلوده و بیمار میسازد. "عبدالله" برادر چوپان در مقابل اصرار اهالی روستا، که تصور کردهاند آنها دچار بیماری مسری لاعلاجی شدهاند به همراه همسر و فرزندش روستا را به قصد تهران ترک میکنند. در تهران چوپان با یاری یک همشهری مهاجر، در بیمارستان...
کارگردان: سیامک اطلسی
رای کاربر: 4
"احمد" پس از بهبودی زخمی که در جنگ برداشته، با اینکه مایل است به جبهه بازگردد اما چون وجودش، به لحاظ شرایط خاصی که در خانواده پپش آمده، الزامی است، لذا تقاضای دوستش را برای کار در کارخانه کنسروسازی پذیرفته و در تهران ماندگار میشود. در کارخانه به هنگام تحویل اجناس، احمد متوجه تقلب و احتکار صاحب کارخ...
کارگردان: محسن مخملباف
رای کاربر: 4
"واله" بیشتر اوقاتش را به فعالیتهای ضد رژیم و پیگیری عملیات گروه سیاسی خود اختصاص داده و زمان چندانی را برای پرداختن به خانواده و زندگیش ندارد. او برای اینکه همسر پا به ماهش را در بیمارستان بستری کند، چون پول لازم را ندارد ناچار ساعتش را به عنوان ودیعه به صندوق میدهد. و بعد هم همسرش که انتظار برای...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
رای کاربر: 4
"آقا سیدعبدی" گورکن دزفولی دائماٌ همشهریانش را تشویق میکند که خود و خانوادهشان را از شهری که دائماٌ مورد هجوم موشک عراقیهاست، خارج سازند. اما اهالی توجهی به عقیده او ندارند و معتقد به استقامت هستند. در یک حمله موشکی تازه، دختر آقا سید عبدی و فرزندانش (در غیاب دامادش که در جبهه بسر میبرد) شهید می...