به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: منوچهر عسگرینسب
رای کاربر: 3
"قوامی" که حکم فرمامداری یکی از شهرهای شمال را دذیافت داشته، عازم منطقه میشود. سه مرد مسلح به قصد ترور "قوامی" در تعقیبش هستند. این سه به اشتباه سرنشین یک اتومبیل مشابه را به قتل میرسانند. طی فرار به اشتباه خود پی میبرند و سعی در انجام مجدد قصد خود میکنند. پس از مدتی تعقیب در جاده شمال بر اثر ری...
کارگردان: مجید قاریزاده
رای کاربر: 3
پدربزرگ با خانوادهاش (پسرش حسین، عروسش فخری_ که هر دو کارمند بانک هستند_ و نوهاش محمد) در خانهای قدیمی زندگی سادهای دارند. ماجرا از آنجا شروع میشود که به "فخری" اطلاع میدهند که وامی برای تهیه مسکن به او تعلق گرفته است. از آن پس او به حسین اصرار می کند که آپارتمانی را خریداری و به آنجا نقل مکان...
کارگردان: مهدی معدنیان
رای کاربر: 3
"بکتاش" با خشونت و قدرت معدن فیروزهای را در ده قلعه بالا_ که از آن وزیر صنایع و معادن است_ اداره میکند. وقتی بکتاش درمییابد که "قادر" یکی از کارگران معدن، یک قطعه فیروزه را به "آقاعمو" که از قدیمی ترین کارگران معدن است داده او را به وسیله عواملش به قتل میرساند. آقاعمو و کارگران معدن دست از کار ...
کارگردان: سعید حاج میری
رای کاربر: 3
دو منافق در یک خانه تیمی، مترصد دریافت پیام جهت انجام عملیات بعدی خود هستند. یکی نسبت به مواضع سازمان مسئله دارد و دیگری برای ادامه راه راسخ است. ماجرائی باعث میشود که این دو تصور میکند در محاصره نیروهای امنیتی هستند، لذا شروع به مقابله و آتش زدن اسناد و مدارک موجود در خانه مینمایند. در فرصتی که ...
کارگردان: منصور تهرانی
رای کاربر: 3
تصادف دو آمریکائی با زن حاملهای سبب سقط جنین و وارد آمدن جراحات شدید بر او میشود. همسر زن "احمد ضیائی" آموزگار است و وقتی از اعتراضات و شکایات خود نتیجهای نمیگیرد سعی به تدریس کاپیتولاسیون به دانشآموزانش جهت روشنگری هر چه بیشتر وضعیتی که مردم مملکتش به سر میبرند، دستگیر و در غیابش، همسرش زندگی...
کارگردان: عبدالرضا ساعتچیفرد، داود اسماعیلی، علیرضا برخورداری، حسین کامران
رای کاربر: 3
"ناصر"_ یکی از با سابقههای قاچاق مواد مخدر_ هنوز از اینکه "حمید بزرگنیا" ناگهانی کار قاچاق را رها کرده و در ادارهای مشغول کار میشود، ناراحت است و به همین لحاظ به طرق مختلف کوشش میکند که بار دیگر او را بکار سابقش بازگرداند. وی با حوصله ابتدا حمید را معتاد و از خانه و خانواده دور میکند و پس از دو...
کارگردان: سیفالله داد
رای کاربر: 3
"سماواتی" کارمند وظیفه شناس و درست کار پس از اینکه حقوق عقب افتاده خود را یکبار دریافت میدارد، آن را گم میکند و به این ترتیب همه امیدهایش را در جمع و جور کردن زندگیاش از دست میدهد. سماواتی با دریافت حقوق قصد داشت مقرری ماهیانه، هزینه جاری زندگیاش و اجاره معوقه آپارتمانش را بپردازد. "زینب" همسر س...
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 3
"مرتضی" هنرمند نقاشی که خواهان زیادی داشته، حالا برای رفع خماری و دریافت مواد لازم، بایستی مشتری برای "کریم" جستجو کند... تصمیمهای پی در پی او برای ترک اعتیاد در گذشته بیثمر بوده تا جائی که همسرش بکلی از او قطع امید کرده است. یکبار وقتی "رسول" دوست دوران مدرسهاش را که حالا سروان ارتش در بوشهر است...
کارگردان: کار گروهی
رای کاربر: 3
"مسلم" علیرغم سختگیریهای ماموران به "مهدی عابدینی" طلبه جوان_ کمک می کند تا وارد روستایشان شود به تشریح انقلاب بپردازد. ماموران از این امر با اطلاع شده و "مسلم" را دستگیر میکنند ولی تظاهرات مردم سبب میشود تا او آزاد شود. طلبه جوان با تشکیل اجتماعات، به تبلیغ و ترویج انقلاب میپردازد، رئیس پاسگاه ...
کارگردان: محمد عقیلی
رای کاربر: 3
"طائل" به لحاظ شناختش از بلوچستان و مردمش، مامور میشود که به طور ناشناس به منطقه یاد شده سفر کرده و به شناسائی باندهای قاچاق اسلحه و مواد مخدر بپردازد. طائل زمانی به منطقه میرسد که رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه (که با رئیس شهرت دارد) توانسته به درون باند نفوذ کند. او میداند که طائل در راه است و قرار...
کارگردان: فرخ انصاری
رای کاربر: 3
"مشتی" نوکر خانه "حسین خان شفیعی" در جریان توطئهای که از طرف کنسولگری روسیه بر علیه انقلابیون جنگل طراحی شده، قرار میگیرد و خبر را به قوای جنگل میرساند. حسین خان وقتی از عمل مشتی آگاه میشود، پیش از فرار دستور میدهد تا زبان مشتی را قطع کنند. مشتی به اتفاق دخترش به خانه "مراد" در روستا مهاجرت می...
کارگردان: سعید نادری
رای کاربر: 3
"میروس" که معمولاٌ خود را بازرگان و گاه عیار معرفی میکند در واقع به طراری مشغول است. او مورد تعقیب عیاری بنام "نادر" است. یک بار نادر پولهایی را که میروس به سرقت برده، میرباید تا به صاحبشان بازگرداند. ولی داروغه هر دو را گرفتار میسازد. نادر در فرصتی کیسه زر را برداشته و از زندان داروغه میگریزد....