سجاد پیری جور

کارگردان: سعید حاجی‌میری

رای کاربر: 5

گروهی از رزمندگان که جهت انجام عملیات چریکی عازم ماموریت هستند، در حین عملیات با آتش دشمن بعثی موجه می‌شوند. گروه با عکس العملی به موقع خود را از مهلکه می‌رهانند و در این اثناء یکی از افراد گروه_ "علی"_ زخمی می‌شود. علی از دیگران جدا می‌افتد و در بیابانی خشک و لم یزرع، با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند. ...

کارگردان: حسن محمدزاده

رای کاربر: 5

دهکده‌ی "حصار" یمی از روستاهای دور افتاده‌ی ارومیه است. "محمد" پسربچه‌ای ده ساله از دهکده‌ی حصار بعد از رفتن پدرش به جبهه تنها مرد خانه است. مادرش بیمار است، پدربزرگش علیرغم رفاه کامل، توجهی به آنها ندارد و تلاش محمد برای آوردن پزشک از ده مجاور نتیجه‌ای نمی‌دهد. مزرعه‌ی آفتابگردان انها در حال نابودی...

کارگردان: حسن کاربخش

رای کاربر: 5

"علی" به عنوان سرباز احتیاط احضار می‌شود تا به جبهه‌های جنگ فرستاده شود. او که سرگرم زندگی عادی اش است، در جبهه با انسان‌هایی روبرو می‌شود که آمال و آرزوهایی سوای او دارند، با این حال خود را در جایی دور از خطر_آشپزخانه_ مشغول می‌کند. اما مندرجاٌ، معنی نبرد با دشمن را درک و با گذشته‌اش قطع رابطه می‌ک...

کارگردان: کوپال مشکوه

رای کاربر: 5

زمانی که، "سید"_ کشاورزی ساده، علیه ظلم‌ خان قیام می‌کند، تعداد زیادی از مردم به او می‌پیوندند. در این زمینه پزشک جوانی هم که پس زمینه اشرافی دارد به گروه می‌پیوندد و طی ماجراهایی کار به برخورد با انگلیسی‌ها کشانده می‌شود. با قتل و کشتارهایی از دو طرف در انتها سید به دست انگلیسی‌ها کشته می‌شود.

کارگردان: مهدی صباغ‌زاده

رای کاربر: 5

"اکبر کلاکی" فئودال بر اثر ورشکستگی، با صحنه‌سازی ظاهراٌ به قتل می‌رسد و "سیدعلی رحمت‌پور" کارگر او، به اتهام قتل به پانزده سال زندان محکوم می‌شود. سیدعلی رحمن‌پور پس از پانزده‌سال از زندان آزاد می‌شود و چون بیگناه بود در جستجوی عاملین سالهای از دست رفته‌ی زندگی‌اش برمی‌آید و از طریق برادر کلاکی درم...

کارگردان: حسین زندباف

رای کاربر: 5

"عبدی" (کپرنشین) و "ایوب" (راننده) دو بندری فقیر، برای اینکه بتوانند بر مشکلات مادی خود در زندگی فایق آیند، دست به کار قاچاق می‌زنند. یکبار طی درگیریی که بین قاچاقچیان و مامورین در می‌گیرد، ایوب و عبدل از فرصت سود برده و با مقداری مواد قاچاق از مهلکه می‌گریزند. در تمام طول داستان، ایندو سعی می‌کنند ...

کارگردان: داریوش ارجمند

رای کاربر: 5

سواری به هر آبادی می‌رسید مردمش را قتل عام می‌کرد. وحشتی که اعمال جنون‌امیز سوار بر روستاها جاری می‌سازد، آنها را متحد می‌سازد و سرانجام او را از اسبش بزیر می‌آورند.